»النکاح سنتى فمن رغب عن سنتى فلیس منى»
»بحار، ج 103، ص 220«
در یک روایت بسیار مهم از ناحیه رسول با کرامت اسلام آمده:
الناقص ملعون.
ناقص رانده شده از رحمت حق است.
بدون تردید، ناقص کسى نیست که بدون چشم، یا دست و پا، یا نقص دیگر جسمى از ادر به دنیا آمده باشد، ناقص کسى است که به کسب معرفت، و متخلق شدن به اخلاق حسنه، و آراسته شدن به اعمال صالحه اقدام ننماید، و جز از راه خورد و خواب و لذت و شهوت به خود نرسد.
آرى انسان زمینهى رسیدن به تمام کمالات و حقایق و واقعیات را دارد، و باید در این زمینه بکوشد، و جنب و جوش از خود نشان دهد، و تا زنده است به رفع نقایص فکرى و روحى و باطنى خود برخیزد، و از توقف و سکون، و تعطیل حرکت و خیزش بپرهیزد، که اگر در مقام رفع نقص برنیاید، و چون آب راکد عاقبت بدبو و فاسد مىشود، معطل بماند ملعون و از رحمت حضرت محبوب رانده مىشود.
متأسفانه عدهاى عمر خود را در سنین هفتاد و هشتاد مىگذرانند ولى هنوز از
نظر عقلى و فکرى کودک یک ساله، و از نظر عمل و اخلاق همچون طفل پنج سالهاند. اینان در گذرگاه حیات، از مواهب معنوى حق همچون کتب آسمانى، نبوت انبیاء، امامت امامان و عرفان عارفان واقعى و حکمت حکیمان الهى استفاده نکردند، و چون حیوانات به فربهى خود، و اضافه کردن طول و عرض و حجم بدن پرداختند، و نطفه چند گرمى وجود خود را با خورد و خوراک باد کرده، به وزن هشتاد، نود کیلو رساندهاند!!
اینان مىتوانستند نهال وجود خود را، تبدیل به شجره طیبه کنند، و از خویشتن خویش منبعى از کمالات و حقایق بسازند، ولى به امور مادى محض مغرور شده جز به ساختن بدن حیوانى به کار دیگر مشغول نشدند، و همچون روز اول ناقص و ندار و فقیر ماندند.
کسب و تجارت مادى دارند، شاغل میز و صندلى هستند، داراى مال و منال و زن و فرزندند ولى ناقصاند.
به علت ناقص ماندن، مضرند، اهل هر نوع گناه و معصیت هستند، به حقوق دیگران تجاوز مىکنند، از ظلم و ستم پرهیز ندارند، با کمال بىشرمى از سفره گسترده نعمت حق بهره مىبرند، ولى با دشمنان خدا یعنى شیاطین جنى و انسى در تمام زمینهها همکارى مىنمایند.
در روایت دیگرى از قول امام هفتم حضرت موسى بن جعفر علیهالسلام مىخوانیم:
من استوى یوماه فهو مغبون، و من کان آخر یومیه شر هما فهو ملعون، و من لم یعرف الزیادة فى نفسه فهو فى نقصان، و من کان الى النقصان فالموت خیر له من الحیاة(1)
آن که دو روزش مساوى باشد، دچار غبن و خسارت شده، و کسى که پایان دو روزش بدترین زمان آن دو روزش باشد ملعون است، و آن کسى که در وجود
خود اضافهاى از واقعیات و کمالات درگذر عمر نبیند ناقص است، و آن که بسوى نقصان روى دارد، مرگ براى او از زندگى بهتر است!!
روایتى نزدیک به همین مضمون نیز از امام به حق ناطق، حضرت صادق علیهالسلام در کتب پر قیمت شیعه نقل شده(2)
در روایت دیگرى از رسول با کرامت اسلام مىخوانیم:
الکاسب حبیب الله.
آنکه در مقام کسب است، حبیب خدا است.
بدون شک بالاترین کسب و برترین تجارت، کسب فضائل، و حقایق، و اقدام براى به دست آوردن معارف، و کمالات و حسنات اخلاقى و انسانى است.
چنین کاسبى همچون رسول خدا، محبوب خدا، و وجودى پر ارزش، و موجودى وزین است.
بیائیم از ناقص ماندن بپرهیزیم، از اینکه دو روز ما مساوى باشد، دورى بجوئیم، و از این که دست خود را از کسب کمالات کوتاه نگاه داریم بپرهیزیم، که هر کس در قیامت از امور معنوى و رشد عقلى، و کمالات اخلاقى و عملى کم داشته باشد ملعون و مطرود و مغبون و در ترازوى قیامت سبک وزن، و در نتیجه مستحق عذاب، و آنکه داراى وزن معنوى و به عبارت دیگر سنگینى ایمان و اخلاق و عمل باشد اهل فلاح و نجات و رستگارى و پیروزى است، در این زمینه به دو آیه بسیار مهم از قرآن مجید عنایت کنید:.
وَ الْوَزْنُ یَوْمَئِذٍ الْحَقُّ فَمَنْ ثَقُلَتْ مَوازینُهُ فَأُولئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُون(3)
وَ مَنْ خَفَّتْ مَوازینُهُ فَأُولئِکَ الَّذینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ بِما کانُوا بِآیاتِنا یَظْلِمُون(4)
ترازو در روز قیامت حق است، آنان که در آن میزان، ایمان و عمل و اخلاقشان سنگین است اهل فلاح و رستگارىاند.
و آنان که در آن میزان از نظر واقعیات سبک وزنند، و وجودشان مبتلاى به خسارت است، چرا که متجاوز از حدود خداوند بودند.
1) بحار، ج 78، ص 327؛ بحار بیروت، ج 75، ص 327.
2) بحار، ج 71، ص 173.
3) اعراف / 8.
4) اعراف / 9.