»یا مَرْیَمُ إِنَّ اللَّهَ اصْطَفاکِ وَ طَهَّرَکِ وَ اصْطَفاکِ عَلى نِساءِ الْعالَمین»
»آل عمران / 42«
دین مقدس اسلام با ادیان و مکتبها در تمام زمینهها فرقهاى اصولى و بنیادى دارد.
تشیع که اسلام تفسیر شده اهل بیت پیامبر، و جانشینان بر حق رسول اکرم، و بیان شده امامان معصوم است در نگرش و دید خود نسبت به توحید، قیامت، ملائکه، نبوت، امامت، قرآن، فرد، خانواده، جامعه، امور مادى، امور معنوى، مسائل اخلاقى و عملى، زن، مرد، اولاد، کسب و کار، تربیت، سیاست، حکومت و… با تمام مدرسهها و فرهنگها و آئینهاى موجود فرق دارد.
اسلام در این ناحیه آنچه را مىگوید عین حقیقت، و میزان و مطابق مصادیق واقعى در دنیاى ظاهر و باطن، و خلاصه برابر با واقعیات و حقایقى است که در علم حق و در بستر جهان هستى است.
بیان مفسران حقیقت در آئین اسلام محصول دانش و پاک و بینش خدائى آنان، و برگرفته از عمق آیات قرآن مجید است.
شروع مسائل این دین از قرآن مجید، و ابتداى قرآن کریم با وصف رحمانیت و
رحیمیت و ربوبیت وجود مقدس حق است، و تفسیر این حقایق شروعش از قلب الهى و ملکوتى رسول اسلام و تداومش با بیانات امامان معصوم از على ابنابیطالب تا امام دوازدهم است.
رحمان از اسماء مختص حضرت حق، و در غیر خداوند بکار نمىرود، اما رحیم وصفى است که بر غیر حق هم اطلاق مىگردد.
هر دو صفت ریشهاش رحمت، و ترجمهاش نسبت به وجود مبارک حق بخشنده و بخشایشگر است.
گروهى از توضیح دهندگان آیات قرآن گفتهاند: رحمن اشاره به رحمت عام حق نسبت به تمام بندگان از خوب و بد است، و رحیم اشاره به رحمت خاص حق که مخصوص بندگان صالح و مطیع است.
جلوهى وصف رحمانیت در دنیا، و تجلى وصف رحیمیت در آخرت است.
اما در خود قرآن مجید در رابطه با این تفاوت چیزى دیده نمىشود، در قرآن کریم آمده.
وَ رَحْمَتی وَسِعَتْ کُلَّ شَیْء(1)
و رحمت من همه چیز را فرا گرفته.
تجلى این صفت در آفرینش موجودات، و روزى آنان، و نجاتشان از حوادث قابل ملاحظه است.
استغاثه به درگاه او با کمک گیرى از این دو صف، موجب حالتى عرفانى، روحیهاى خاص، و نشاطى مخصوص است، و که عکس العمل آن توجه و عنایت حق به عبد است.
در آثار اسلامى آمده که حضرت حق فرمود: حیا مىکنم بندهام مرا به رحمانیت
و رحیمیت بخواند، و من خواسته او را اجابت نکنم.
خلقت خلق و روزى و ایشان جلوه رحمانیت، و هدایت و توفیقشان، ثمره رحیمیت است.
در قرآن مجید خود را به نحو دیگر به رحمت ستوده: خیر الراحمین، ارحم الراحمین، ذوالرحمة.
براى نزدیک کردن حقیقت به ذهن، رسول خدا این واقعیت را بدین صورت در خور فهم مردم بیان کرده، ورنه عدد و درجه را در آنجا راه نیست.
خداوند را صد رحمت است، که از آن یکى را در هفت آسمان و زمین پخش کرد، به آن یک درجه بر تمام خلق آن چه مناسب آنان است مىبخشاید، و خلق هم با مایه گرفتن از آن بر یکدیگر مهر ورزیده ترحم مىآورند. و نود و نه درجه آن را نزد خود نگاه داشته، تا روز قیامت بپا شود، آن یک درجه پخش شده در دنیا را به نود و نه درجه بیفزاید و بر مؤمنان و مطیعان پخش نماید!!
رب به معناى مالک است که مالکیت او بر تمام موجودات هستى و همه عالمین حقیقى و قابل سلب نیست، و مالکى که تدبیر و رشد و پرورش موجودات به دست قدرت اوست.
چون پیوند مالکیت و تدبیر او با تمام ذرات هستى حقیقى و ابدى و دائمى و ذاتى است، معنا ندارد که انسان در برابر ربوبیت او ربى انتخاب کند، و مالکى اتخاذ نماید، و تدبیرى و مدبرى و قانونى جز قانون او قبول کند.
تجلى توحید واقعى در تمام شئون حیات و زندگى به این است که انسان با تمام وجودش در سایه مالکیت و تدبیر او باقى بماند، و هر مالک و مدعى مالکیت، و هر فرهنگ و مدرسهاى که به ستم و بر ضد حق مىخواهد، تدبیر حیات آدمى را به دست بگیرد نفى کند، و کلمه طیبه «لا اله الا الله» در تمام زوایاى حیات معنائى غیر
آرى تمام نیاز ظاهر و باطن آدمى را رحمت حق، و نور ربوبیت او برطرف مىکند، و سعادت دنیا و آخرت آدمى را لطف و عنایت و رأفت و مرحمت، و تدبیر او تضمین مىنماید.
1) اعراف / 156.