اسلام آئین و دین الهى است، اسلام فرهنگ فطرت و آهنگى هماهنگ با تمام شئون انسان و انسانیت است، نظام مسائل و قوانین در اسلام از جانب خداوند بزرگى است که بناى ساختمان انسان را بنا نهاده، او که مىداند انسان چیست و کیست و داراى چه ظاهر و باطنى است، بر اساس کیان و حیثیت و موجودیت او قانون وضع کرده، و وى را به حقایقى که باید برسد هدایت نموده است.
اسلام در پاسخ یاوههاى دهگانهاى که در طول تاریخ حیات نسبت به زن گفته شده، و آنها را در افکار و اندیشه ملل رسوخ داده و به عنوان فرهنگ درآورده بود چنین مىگوید:
1 – خلقت زن و کیفیت وجود او همانند مرد است و صد در صد مصداق حقایق و واقعیاتى است، که حضرت حق از خلقت او هدف داشته، و با تمام وجود محقق به حقیقت انسانیت است و خلاصه با تمام حیثیت انسان است انسانى که:
لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی أَحْسَنِ تَقْویم(1)
به حقیقت که انسان را در نیکوترین سیرت و صورت آفریدیم.
صُنْعَ اللَّهِ الَّذی أَتْقَنَ کُلَّ شَیْءٍ إِنَّهُ خَبیرٌ بِما تَفْعَلُون(2)
صنع خداست، خدائى که هر چیزى را در کمال اتقان و استحکام ساخته که او به آنچه انجام مىدهید، آگاه است.
أَحْسَنَ کُلَّ شَیْءٍ خَلَقَه(3)
خدائى که هر چیزى را به نیکوترین وجه آفرید.
2 – براى زن روح الهى و انسانى محض قرار داده شده، همان روحى که از جانب حق در او دمیده شد و او را به خاطر این روح امتیازى خاص بخشید و وى را منبع ظهور کمالات قرار داد، روحى که با روح مرد تفاوت ندارد، هویتى که با هویت مرد یکسان است، گوهرى که با گوهر ذاتى مرد یکى است.
یا أَیُّهَا النَّاسُ اتَّقُوا رَبَّکُمُ الَّذی خَلَقَکُمْ مِنْ نَفْسٍ واحِدَةٍ وَ خَلَقَ مِنْها زَوْجَها وَ بَثَّ مِنْهُما رِجالاً کَثیراً وَ نِساء(4)
اى مردم از پروردگارتان پروا کنید که همه شما را از یک انسان آفرید، و همسر او را از جنس او خلق کرد، و از آن دو نفر مردان و زنان فراوانى در روى زمین منتشر کرد.
وَ مِنْ آیاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً لِتَسْکُنُوا إِلَیْها(5)
از نشانههاى قدرت خداوند این است که همسران شما را از جنس شما قرار داد تا به وسیلهى آنها آرامش یابید.
در تفسیر عیاشى از حضرت باقر علیهالسلام روایت شده که خداوند حوا را از باقى مانده خاک آدم آفرید.
نوع این آیات نشان مىدهد که در خلقت زن از نظر ظاهر و باطن کمى و کاستى وجود ندارد، و روح او همان روحى است که از جانب حق در او دمیده شده و بالقوه موجودى کامل، احسن، و اتقن است که مىتواند از استعداد و فطرت و روح و عقل خود، در سایه هدایت حق کمک گرفته به عالیترین مقامات معنوى برسد، و مىتواند از همهى واقعیات و حقایق چشمپوشى کند و به اسفل سافلین وارد شود.
3 – او داراى حق مالکیت است، و محصول زحمات او در زمینههاى کارهاى پسندیده و مشروع حق خود اوست، و مسئلهى مالکیت او و تصرفاتش در آنچه ملک اوست بدون کم و کاست همانند مرد است.
وَ أَنْ لَیْسَ لِلْإِنْسانِ إِلاَّ ما سَعى(6)
و براى آدمى جز آنچه به سعى خود انجام داده نخواهد بود.
آرى انسان مالک سعى و کوشش و عمل و حرکت خود است، و این واقعیتى است که حضرت حق در دنیا و آخرت به هر انسانى چه زن و چه مرد واگذار کرده است.
لا یَحِلُّ لَکُمْ أَنْ تَأْخُذُوا مِمَّا آتَیْتُمُوهُنَّ شَیْئاً(7)
و براى شما مردان حلال نیست که چیزى از مهریه آنان را که به آنها پرداخت کردهاید بگیرید.
امام صادق علیهالسلام در روایتى مىفرمایند:
السراق ثلاثة: مانع الزکاة، و مستحل مهور النساء و کذلک من
استدان و لم ینو قضاءه(8)
دزدان سه نفرند: آنکه از پرداخت زکات بخل ورزد، آنکه خوردن مهریه همسر خود را حلال دانسته و به او نپردازد، و کسى که از مردم وام بگیرد و قصد پرداخت آن را نداشته باشد.
وَ الَّذینَ یُتَوَفَّوْنَ مِنْکُمْ وَ یَذَرُونَ أَزْواجاً وَصِیَّةً لِأَزْواجِهِمْ مَتاعاً إِلَى الْحَوْلِ غَیْرَ إِخْراج(9)
مردانى که بمیرند و زنانشان زنده مانند، باید وصیت کنند که آنها را تا یک سال نفقه دهند، و از خانه شوهر بیرون نکنند.
و غیر از مهریه و وصیت به مخارج زن پس از مرگ شوهر، و در زمان بعد از طلاق سفارش او را به مردان فرموده اعلام مىکند:
وَ لِلْمُطَلَّقاتِ مَتاعٌ بِالْمَعْرُوفِ حَقًّا عَلَى الْمُتَّقین(10)
و براى همهى زنان طلاق داده شده هدیه مناسبى است «که از جانب شوهر پرداخت مىگردد«، این حقى است بر عهدهى مردان پرهیزکار.
4 – زن از پدر و مادر و از شوهر و از فرزندان خود ارث مىبرد:
کُتِبَ عَلَیْکُمْ إِذا حَضَرَ أَحَدَکُمُ الْمَوْتُ إِنْ تَرَکَ خَیْراً الْوَصِیَّةُ لِلْوالِدَیْنِ وَ الْأَقْرَبینَ بِالْمَعْرُوف(11)
بر شما نوشته شده، هنگامى که یکى از شما را مرگ فرا رسد، اگر مالى از خود به جاى گذارده، وصیت براى پدر و مادر و نزدیکان بطور شایسته کند، این حقى است بر پرهیزکاران.
لِلرِّجالِ نَصیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ وَ لِلنِّساءِ نَصیبٌ مِمَّا تَرَکَ الْوالِدانِ وَ الْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ کَثُرَ نَصیباً مَفْرُوضا(12)
این آیه شریفه درصدد مبارزه با عادات و رسوم غلطى است که زنان و کودکان را از حق مسلم خود محروم مىساخت، و این رسم ظالمانه مربوط به اعراب بود، و آیهى شریفهى خط بطلان بر این رسم خائنانه کشید و فرمود:
مردان سهمى از اموالى که پدر و مادر و نزدیکان بجاى مىگذارند دارند، و براى زنان نیز از آنچه پدر و مادر و خویشاوندان مىگذارند سهمى هست، خواه آن مال کم باشد یا بسیار، این سهمى معین شده و واجب الاداء است.
5 – عبادت زن در پیشگاه حق همانند عبادت مرد، داراى ارزش و قیمت است، بهشت و اجر و مزد حق، و ثواب بر بندگى اختصاص به مردان ندارد، عنایت و رحمت خداوند بهرهى ابدى عباد اوست چه مرد و چه زن.
در قرآن مجید مىخوانیم:
مَنْ عَمِلَ صالِحاً مِنْ ذَکَرٍ أَوْ أُنْثى وَ هُوَ مُؤْمِنٌ فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً وَ لَنَجْزِیَنَّهُمْ أَجْرَهُمْ بِأَحْسَنِ ما کانُوا یَعْمَلُون(13)
کسى که عمل شایسته بجا آورد از مرد یا زن، در حالى که مؤمن است به او زندگى پاکیزه مىدهیم، و پاداش قیامتى آنان را به بهترین اعمالى که انجام دادهاند خواهیم داد.
از صریح آیه شریفه استفاده مىشود که تنها معیار در میزان حق ایمان و عمل صالح انسان است که میوه ایمان اوست، قید و شرط دیگرى براى کسب حیات طیبه و اجر آخرتى در کار نیست نه از نظر مرد بودن و زن بودن و نه از نظر سن و سال و نه از نظر نژاد و قبیله و جنسیت و نه از نظر پایه و رتبه ظاهرى.
رسول خدا صلى الله علیه و اله و سلم فرمود:
أفضل نساء أهل الجنة خدیجة بنت خویلد، و فاطمة بنت محمد، و مریم بنت عمران،و آسیة بنت مزاحم(14)
برترین زنان بهشت چهار زن هستند: خدیجه دختر خویلد، فاطمه دختر محمد صلى الله علیه و اله و سلم و مریم دختر عمران و آسیه دختر مزاحم.
زن اگر اهل عبادت و بندگى حق و ایمان و معرفت باشد البته داراى حیات طیبه و اجر عظیم نزد خدا خواهد شد، و اگر مانند مردان فاسق به بىدینى و فساد گرایش پیدا کند اهل عذاب ابد خواهد شد.
همسر نوح و لوط به خاطر اینکه آئین الهى را نپذیرفتند، و بر انکار خود اصرار ورزیدند به فرموده قرآن اهل عذاب و خلود در جهنم هستند.
ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً لِلَّذینَ کَفَرُوا امْرَأَتَ نُوحٍ وَ امْرَأَتَ لُوطٍ کانَتا تَحْتَ عَبْدَیْنِ مِنْ عِبادِنا صالِحَیْنِ فَخانَتاهُما فَلَمْ یُغْنِیا عَنْهُما مِنَ اللَّهِ شَیْئاً وَ قیلَ ادْخُلاَ النَّارَ مَعَ الدَّاخِلین(15)
خداوند براى اهل کفر زن نوح و زن لوط را مثل زد، آن دو تحت سرپرستى دو بنده از بندگان شایسته ما بودند، ولى به آن دو پیامبر خیانت ورزیدند و رابطهى آنها با این دو پیامبر سودى به حالشان در برابر عذاب خدا نداشت، و به آنها گفته شد وارد آتش شوید همراه کسانى که وارد مىشوند.
سورهى مریم در قرآن مجید، و سورهى دهر و آیات مربوط به همسر مؤمنه فرعون همه و همه نشان دهنده این معناست که زن در مسئلهى عبادت از موقعیت والائى برخوردار است، و در قیامت از اجر عظیم و ثواب فوق العادهاى بهرهمند است، و این همه مشت محکمى بر دهان یاوه گویان تاریخ است که گفتند و مىگویند که عبادت زن را جایگاهى در نزد خدا و ادیان نیست.
6 – زن فرزند پدر و مادر خویش و مادر فرزندان خود است، و احدى را نمىرسد که وى را از این انتساب خلع کرد، که خلع این نسبت امرى ظالمانه و کارى خائنانه است.
قرآن مجید دختر را همانند پسر اولاد واقعى پدر و مادر مىداند و وى را چون شوهر کرد و اولاددار شد مادر اولاد مىداند.
در قرآن از اینکه اعراب فرزند دختر خود را زنده به گور مىکردند، خشم خود را نسبت به این جنایت اعلام فرموده و از آن عمل قبیح در رابطه با اینکه به فرزند خود ظلم مىکنید نهى اکید فرمود:
وَ لا تَقْتُلُوا أَوْلادَکُمْ مِنْ إِمْلاق(16)
فرزند دختر خود را از ترس تنگى معیشت به قتل نرسانید.
ملاحظه مىکنید در صریح آیه شریفه از دختر به عنوان فرزند یاد مىکند، یا در آیهى مربوط به ارث مىفرماید:
یُوصیکُمُ اللَّهُ فی أَوْلادِکُمْ لِلذَّکَرِ مِثْلُ حَظِّ الْأُنْثَیَیْن(17)
سفارش خدا به شما نسبت به اولادتان این است که در مسئلهى ارث براى پسر دو برابر دختر قرار دهید.
در صریح آیه شریفه از دختر تعبیر به اولاد فرموده است، و این رویهى قاطعى علیه یاوه سرایان تاریخ است.
اما مادر فرزندان خود هستند در قرآن مجید مىفرماید:
وَ الْوالِداتُ یُرْضِعْنَ أَوْلادَهُنَّ حَوْلَیْنِ کامِلَیْن(18)
مادران فرزندان خود را تا دو سال کامل شیر بدهند.
در رابطه با داستان موسى در قرآن مجید فرموده:
وَ أَوْحَیْنا إِلى أُمِّ مُوسى…(19)
و ما به مادر موسى وحى کردیم.
رسول خدا دربارهى حضرت زهرا علیهاالسلام فرمود:
فاطمة بضعة منى(20)
فاطمه پاره تن من است.
و در روایت دیگر فرمود:
أولادنا أکبادنا(21)
فرزندان ما چه دختر چه پسر جگرهاى ما هستند.
7 – اولادهاى او بدون تردید نوهى پدر او هستند، توجه بسیار شدید رسول خدا به حسن و حسین به عنوان دو نوه عزیزش، خط بطلانى است بر یاوهگوئى جاهلان تاریخ که مىگفتند فرزندان متولد شده از زن نوهى پدر آن زن نیستند.
فقه اسلامى مىگوید تمام کسانى که مادرشان سیده است پیوند قطعى با پیامبر دارند، و حتى مرجع بزرگ شیعه سید مرتضى فتوا داشت که مىتوان به کسانى که از طریق مادر وابسته به رسول حقند خمس داد.
8 – زن با مرگ فانى نمىشود، بلکه همانند مرد داراى بقا و حیات ابدى و در صورت بندگى حق مخلد در بهشت، و در صورت دورى از عبادت مخلد در عذاب است، بیش از هزار آیه قرآن در رابطه با قیامت این معنا را صریحا نشان مىدهد.
9 – شیىء نیست، بلکه به صریح آیات کتاب حق موجودیست عاقل، با اراده و در گوهر خلقت و مایه طبیعت با مرد یکى است، و از تمام خصوصیات و امتیازات انسانى و الهى برخوردار است.
10 – کالاى شهوت نیست، بلکه شریک مرد، و عامل بقاء نوع، و تشکیل دهنده نیمى از زندگى است، و ازدواج با او در صورت نیت پاک عبادت، و برخورد صحیح و سالم با او موجب توشه آخرت و سلامت حیات اخروى انسان است.
در قرآن مجید فرمود:
نِساؤُکُمْ حَرْثٌ لَکُمْ فَأْتُوا حَرْثَکُمْ أَنَّى شِئْتُمْ وَ قَدِّمُوا لِأَنْفُسِکُمْ وَ اتَّقُوا اللَّهَ وَ اعْلَمُوا أَنَّکُمْ مُلاقُوهُ وَ بَشِّرِ الْمُؤْمِنین(22)
با تعبیر لطیف و پر معناى حرث «کشتزار» مىخواهد ضرورت وجود زن را در اجتماع انسانى مجسم کند، که زن یک وسیله اطفاء شهوت نیست بلکه زمینه پاک و وسیله پاکیزهاى براى حفظ حیات نوع بشر است.
این سخن در مقابل آنهائى که نسبت به جنس زن همچون یک بازیچه و وسیله هوسبازى مىنگریستند و مىنگرند هشدارى جدى محسوب مىشود.
»و قدموا لانفسکم«: با آمیزش با زن براى آخرت خود توشه بفرستید، اشاره به این حقیقت است که هدف نهائى از آمیزش جنسى تنها لذت و کامجوئى نیست، مردم مؤمن باید از این موضوع براى ایجاد پرورش فرزندان شایسته استفاده کنند، و این خدمت مقدس را به عنوان یک ذخیره معنوى براى فرداى خود از پیش بفرستند، و به این ترتیب قرآن هشدار مىدهد که در انتخاب همسر اصولى را رعایت کنید که نتیجه آن پرورش فرزندان صالح، و تهیهى این ذخیره بزرگ اجتماعى و انسانى باشد.
چون مطلب مورد بحث در ابتداى آیه که عبارت از آمیزش جنسى مىباشد بسیار مهم است، و سروکار با پر جاذبهترین غرایز انسان دارد که همان غریزهى جنسى است با جمله و اتقوا الله انسان را به دقت در امر آمیزش جنسى و توجه به دستورات جق دعوت فرموده، سپس در پایان آیه توجه مىدهد که در روز قیامت به ملاقات حق و نتایج اعمال خود خواهند شتافت و در قسمت اخیر آیه به افراد با ایمان که در برابر این دستورات که به سود زندگى مادى و معنوى آنهاست تسلیم هستند بشارت داده مىفرماید «و بشر المؤمنین«(23)
در روایت بسیار مهمى از حضرت صادق علیهالسلام ارزش و عظمت این کانون محبت را بدین گونه نشان مىدهد:
وقتى حوا آفریده شد آدم به حضرت حق عرضه داشت، خداوندا این آفرینش زیبا چیست که قرب و نگاه به او مرا از تنهائى نجات مىدهد، و برایم ایجاد انس و الفت مىکند، خطاب رسید اى آدم این کنیز من است، دوست دارى با تو باشد، انیس تو گردد، با تو هم سخن شود، و تابع خواستههاى به حق تو باشد؟ عرضه داشت آرى. خطاب رسید بنابراین تا زندهاى به خاطر این یارى که براى تو قرار دادهام مرا سپاس و شکر کن!!(24)
آراى وجود زن صالحه، و همسر با وفا، نعمت حق است، و تا پایان عمر بر این نعمت ارزنده حمد و سپاس لازم است.
امام ششم مىفرماید:
أکثر الخیر فى النساء(25)
بیشترین خیر در زنان است.
روایت عجیبى است، که منبع اکثر خیر را زن دانسته، آرى ازدواج با زن حفظ نصف دین، و رعایت حقوق او عبادت، و محبت به او طاعت حق، و پیدا کردن فرزند صالح از او توشه آخرت، و خدمت به او موجب رضایت حق، و به تعبیر رسول خدا دربارهى زنانى که مادرند: بهشت زیر پاى مادران است، و این همه است آن اکثر خیرى که امام صادق علیهالسلام فرموده است.
من به جوانان عزیزى که قصد ازدواج دارند، یا ازدواج کردهاند، و به مردان مؤمن هشدار مىدهم که این واقعیات الهیه را نسبت به زن توجه کنند، و از تعطین حقوق آنان جدا بپرهزند، و بدانند که زندگى خود را به چه گوهر پر بهائى ارزش دادهاند، و به دختران جوان که قصد ازدواج دارند، یا ازدواج کردهاند، و به زنان بزرگوار سفارش مىکنم که با توجه به این مطالب قدر خود را بدانند و بر نعمت زن بودن، خداوند مهربان را شکر و سپاس آرند، و به حقیقت براى مردان خود بر اساس هدایت قرآن و فرمایشات رسول اسلام و ائمهى بزرگوار همسر لایق و شایستهاى باشند، و در مسئلهى زن بودن و شوهر دارى و مادر بودن از عواطف و احساسات پاک خود بهره بگیرند، و دستورات الهى را در تمام جوانب حیات خود مراعات نمایند، تا خانه و خانوادهاى سالم و فرزندانى شایسته و پاک، و داراى زندگى غرق امنیت و خوشى داشته باشید، و از این طریق رضا و خوشنودى حق را جلب کرده، و با اعمال و رفتار و اخلاق و حرکات و خود به زندگى صفا و صمیمیت و شیرینى و نور و حلاوت و زیبائى ببخشید.
1) تین / 4.
2) نمل / 88.
3) سجده / 7.
4) نساء / 1.
5) روم / 21.
6) نجم / 39.
7) بقره / 229.
8) بحار، ج 100، ص 349.
9) بقره / 240.
10) بقره / 241.
11) بقره / 180.
12) نساء / 7.
13) نحل / 97.
14) مواعظ العددیه ص 201.
15) تحریم / 10.
16) انعام / 151.
17) نساء / 11.
18) بقره / 233.
19) قصص / 7.
20) بحار، ج 43، ص 23.
21) سفینة البحار، ج 8، ص 580.
22) بقره / 223.
23) تفسیر نمونه، ج اول، ص 97.
24) وسائل، ج 14، ص 2.
25) وسائل، ج 14، ص 11.