دختر و پسر هنگامى که بر اساس فطرت و طبیعت، و به پیروى از دستور حق و روش انبیاء الهى ازدواج کردند، و از پرتگاه عذاب الهى، و شرارت باطن، و بند خطرناک شیطان، و دچار شدن به لنعت خدا، که همه و همه از اوصاف مرد و زن عزب است نجات پیدا کردند، و در سایه ازدواج به آرامش فکرى، و امنیت باطنى دست یافتند، و بر مشکلات ناشى از عزب بودن فائق آمدند، و از دردسر تنها زیستن شفا گرفتند، و به محیطى الهى و ملکوتى رسیدند، و زمینه تفکر صحیح و آیندهنگرى براى آنان فراهم شد، و طغیان شهوات و غرائز فرو نشست، بدون تردید راه براى شکوفائى استعدادهاى نفهته در باطن باز مىشود، و بر درخت زندگى محصولات و ثمرات و نتائج عالى مىنشیند.
بسیارى از رجال دانش، و مردان بزرگ، و دانشمندان و علماى اسلامى را،
صفحات تاریخ نشان مىدهد که پس از ازدواج راه صد ساله را یک شبه طى کردند، و در سایه ازدواج که موجب آرامش و امنیت خاطر آنان گردید به مقامات بلند و بزرگى از علم و دانش رسیدند، و در علم و تقوا، و پاکى و کرامت و خدمت و عبادت زبانزد خاص و عام شدند.
در کتاب زندگانى آیت الله بروجردى در صفحهى 95 مىخوانیم: در سال 1314 که بیست و دو بهار عمر را پشت سر مىگذاشت، پدرش نامهاى به وى نوشت، و او را به بروجرد احضار کرد، او گمان مىکرد پدرش مىخواهد او را براى ادامهى تحصیل به نجف اشرف که بزرگترین حوزهى علمیه شیعه بود بفرستد، ولى پس از ورود و دیدار پدر و بستگان، مشاهده مىکند که به عکس انتظار وى، مقدمات ازدواج و تأهلش را فراهم کردهاند.
از این پیشآمد اندوهگین مىشود، و چون پدرش متوجه مىگردد و علت اندوه و تأثر او را مىپرسد مىگوید: من با خاطر آسوده و جدیت بسیار سرگرم کسب علم بودم، ولى اکنون بیم آن دارم که تأهل میان من و مقصودم حائل گردد، ومرا از تعقیب مقصود و نیل به هدف باز دارد.
پدر به وى مىگوید: فرزند این را بدان که اگر به دستور پدرت رفتار کنى امید است که خداوند به تو توفیق دهد تا بتوانى به ترقیات مهمى که در نظر دارى نائل شوى، احتمال این را هم بده که اگر ترتیب اثر به این آرزوى پدر ندهى، با همه جدیتى که در تحصیل دارى بجائى نرسى!!
گفته پدر تأثیر بسزائى در وى مىبخشد و او را از هر گونه تردید بیرون مىآورد و سرانجام پس از ازدواج و اندکى توقف مجددا به اصفهان برگشته پنج سال دیگر به تحصیل و تدریس و علوم و فنون مختلفه اهتمام مىورزد.
همسر وفادار و همکفو او در اصفهان آنچنان وسائل راحت و آرامش و امنیت آن مرد بزرگ را فراهم مىآورد، و به عنوان یارى مهربان، معاونى شفیق، خدمتگزارى
متین، دلسوزى مهربان، زمینهى انواع ترقیات شوهر گرانمایهاش را تحقق مىدهد، که در آن پنج سالى که در اصفهان با آن زن با کرامت مىزیست از علوم و فنون متداول بهرهها گرفت، و چنان با نشاط و پشتکار مشغول تحصیل بوده که بعضى شبها تا سپیده دم سرگرم مطالعه بوده است، بطورى که خود آن بزرگ مرد بارها مىفرمود، در مواقع بیکارى به حفظ قرآن مجید همت مىگماشت و در نتیجه توانست در عرض مدتى که در اصفهان بود از اول تا آخر سوره برائت را حفظ کند، و تا آخر عمر نیز آن را از حفظ داشت و پیوسته به حفظ و قرائت و مداومت آن اهتمام مىورزید!
مرحوم علامه طباطبائى صاحب تفسیر قیم المیزان، قسمتى از کمالات و ترقیقات علمى و معنوى خود را مرهون همسر با کرامت خویش مىدانستند.
آرى ازدواج علت آرامش و امنیت، و زمینه تحقق کمالات، و شکوفائى استعدادهاست.