کودکان ایمان به خود را در طى سالها و به تدریج بهبود مىبخشند. از زمانى که کودکى خردسال مىگوید: «من خودم آن را انجام مىدهم!» مىفهمیم که او مىخواهد ایمان به خود را بنیاد گذارد. وظیفهى ما این است که به کودکان فرصت دهیم مهارتها و توانایىهاى خود را امتحان کنند و آنان را در طول یادگیرى و تلاش جدى براى رسیدن به تجربههاى تازه، حمایت کنیم. براى اینکه فرزندان ما با احساس امنیت رشد کنند، تعادلى ظریف وجود دارد که باید کاملا مورد توجه قرار گیرد. ما باید وقت و فضاى کافى براى کسب تجربه در اختیار آنان بگذاریم تا بیاموزند، یا حتى شکست بخورند و در تمام راه کمک، راهنمایى و تشویق ما در دسترس آنان باشد.
نیکلاس، پنج ساله، شب هنگام وقتى شسته و رفته مىخواهد به رختخواب برود، به مادر مىگوید: «من مىخوام چرخهاى کمکى
دوچرخه مو باز کنم، باشه؟«
»باشه عزیزم.» و صبح روز بعد آن دو پیچ گوشتى را برمىدارند و چرخهایى را که براى کمک به یادگیرى بچههاى خردسال است از دوچرخه باز مىکنند. اما دوچرخه سوارى بدون آن چرخها چندان آسان نیست و نیکلاس نمىتواند تعادل دوچرخه را به خوبى حفظ کند، به ویژه هنگامى که مادر دستهاى خود را از پشت دوچرخه برمىدارد و نیکلاس باید به تنهایى براند.
آن شب نیکلاس از مادر خواهش مىکند: «مىشه دوباره چرخها رو به دوچرخه ببندى؟«
و مادر پاسخ مىدهد: «البته عزیزم، فردا صبح این کارو مىکنیم.«
صبح روز بعد نیکلاس دوچرخهى «بچه بزرگها» را در برابر خود مىبیند.
مادر بدون داشتن آمادگى براى آن کار مىپرسد: «مىخواى قبل از اینکه چرخها رو ببندم یک بار دیگه امتحان کنى؟» مىداند که امکان دارد این بار سوار شدن براى او جذابتر باشد.
نیکلاس که موافق است، مىگوید: «بله.» او به نسبت آرام است؛ زیرا رفتار عادى و ملایم مادر به او این احساس را مىدهد که با امتحان کردن چیزى را از دست نمىدهد.
و موفق مىشود: نیکلاس راه مىافتد، در حالى که دستههاى دوچرخه را محکم در دست گرفته و لبخندى لبهایش را گشوده است. ایمان او به
خودش اوج مىگیرد. مادر فقط هماهنگى درست را پیدا کرده است: او تقاضاى نیکلاس را براى بستن چرخهاى کمکى مىپذیرد، با این حال او را براى تلاش دوباره تشویق مىکند. او فرزند خود را، زمانى که آماده نبود، براى اینکه «پسربزرگى» باشد زیر فشار قرار نداد و براى او «تنها یک بار دیگر» امتحان کردن را سهولت بخشید.
آیا نیکلاس زمین مىخورد؟ البته که او زمین مىخورد. همهى ما گاهى زمین مىخوریم، به ویژه وقتى شهامت گذشتن از محدودهى خود را داریم. اما آن زمان – براى اینکه دوباره سوار دوچرخه شویم، به ایمان به خود بیشترین نیاز را داریم.