جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اگر کودکان با امنیت زندگى کنند، مى‏آموزند به خود و اطرافیانشان ایمان داشته باشند

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

ما نخستین نگهبانان اعتماد فرزندانمان هستیم. آنان باید بدانند ما بدون هیچ گونه قید و شرطى در کنارشان خواهیم بود. و این همان احساس امنیت است. وقتى آنان بدانند که براى پاسخ گرفتن نیازهایشان، توجه به احساساتشان و محترم شمردنشان مى‏توانند به ما امیدوار باشند، یاد مى‏گیرند که به ما اعتماد کنند. و از همین امنیت و حمایت تزلزل ناپذیر ما است که آنان ایمان به خودشان را تقویت خواهند کرد.

من به تازگى در یک رسیتال پیانو حضور داشتم و شاهد اجراى برنامه‏ى کودک ده ساله‏اى بودم که شجاعانه مى‏کوشید قطعه‏اى از باله «فندق شکن» را اجرا کند. او به اندازه‏ى کافى تمرین نکرده و در آخر اجرا پیدا بود که خود نیز به این موضوع پى برده است. به هرحال، حاضران در سالن در پایان اجرا براى تشویق او کف زدند. کودک پس از ترک صحنه مستقیم به سوى مادر رفت و بر روى زانوان او نشست. مادر تا آخر برنامه او را در آغوش خود نگاه داشت.

اکنون آن پسر کوچولو، در آغوش مادر، راست قامت‏تر به نظر مى‏رسید و من، بر حسب اتفاق، دانستم که این مادر در مورد انجام یافتن تمرین‏هاى پیانوى فرزندانش بسیار جدى و سختگیر است. اما در آن لحظه‏ها هیچ کدام از اینها براى او مهم نبود. او پیامى ساده و ناب براى فرزندش داشت: من به خاطر تو اینجا هستم، و حتى وقتى شکست مى‏خورى از نشان دادن آن شرمنده یا نگران نیستم.

کودکان ما نیاز دارند بدانند که ما همیشه پشت سرشان ایستاده‏ایم و حمایت ما بستگى به این ندارد که آنان در انجام دادن وظایفشان تا چه اندازه موفق باشند، یا حتى گاهى شکست بخورند.