جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بیان آزاد عقاید

زمان مطالعه: 2 دقیقه

فرزندان ما، براى اینکه بتوانند در برابر آنچه نادرست مى‏دانند آزادانه سخن بگویند – خواه در مدرسه، محله یا بعدها در محیط کار – لازم است بیان احساسات خود را، ابتدا در خانه و در برابر ما، تمرین کنند. اگر ما به نظر آنان درباره‏ى غیر منصفانه یا نادرست بودن بعضى چیزها در خانه احترام بگذاریم، خواهند آموخت که مى‏توانند به تغییر امور در جهت بهتر شدن کمک کنند.

اندى، نه ساله، به پدر و مادرش اعتراض مى‏کند: «شما با من مثل بچه رفتار مى‏کنین! دوست‏هاى من شب تا هر ساعت که بخوان، مى‏تونن بیدار بمونن!«

پدر از بالاى عینکش نگاه مى‏کند و مى‏پرسد: «تا هر وقت که بخوان!؟«

اندى مى‏گوید: «به هر حال، دیرتر از من مى‏خوابن.«

مادر مى‏پرسد: «هر روز صبح براى مدرسه رفتن، چه کسى رو باید قلقلک بدم؟«

اندى مى‏پذیرد: «منو.«

پدر مى‏گوید: «به نظر مى‏رسه تو به این خواب احتیاج دارى.«

اندى مى‏پرسه: «تعطیلات آخر هفته چى؟«

مادر مى‏گوید: «خب، آخر هفته‏ها کمى فرق مى‏کنه. اگه تو بخواى، ما مى‏تونیم درباره‏ى ساعت جدید خوابیدن آخر هفته با هم حرف بزنیم. به نظر خودت شب‏هاى آخر هفته بهتره تا چه ساعت بیدار بمونى؟» مادر با این جمله اندى را تشویق مى‏کند همراه با ابراز تقاضایش درباره‏ى انجام دادن آن نیز داورى و تصمیم گیرى کند. این کار به گفت و گو روح مى‏بخشد و کمک مى‏کند اندى در تصمیم گیرى براى تغییرى که مایل است در برنامه‏اش بدهد، مسئول باشد.

او مى‏گوید: «گمان مى‏کنم هنوز به هشت ساعت خواب شب احتیاج دارم که مى‏شود. . .» مى‏کوشد ساعت جدید خواب را محاسبه کند.

پدر مى‏گوید: «باشه، امتحان مى‏کنیم.«

»عالیه!» اندى خوشحال است که توانسته موقعیتى را که به نظرش غیر منصفانه بوده است، تغییر دهد.

وقتى کودکان ما یکى از قوانین خانواده را غیر منصفانه مى‏دانند بسیار مهم است که به آنان اجازه داده شود، حتى تشویق شوند آن را زیر سؤال ببرند. اگر ما احساسات کودکان را جدى نگیریم و به حق آنان براى بیان آزادانه‏ى عقایدشان احترام نگذاریم، بچه‏ها ممکن است در جاده‏اى از تسلیم همراه با نارضایتى قدم گذارند که به روابط ما آسیب مى‏رساند و آنان را از ما جدا مى‏سازد. به این ترتیب، بهتر است در مورد مقررات خانوادگى انعطاف پذیر باشیم و فرزندانمان را تشویق کنیم هرگاه خود را

با بى‏عدالتى رو به رو مى‏بینند، در مقابل آن بایستند. تمرین این رفتار در خانه موجب مى‏شود فکر هوادارى از عدالت همیشه با فرزندان ما همراه باشد.

بتسى، دانش آموز کلاس چهارم، با چشمان اشکبار به خانه آمد و شکایت کرد که «معلم ما هیچ وقت از من درس نمى‏پرسه. من جواب پرسش‏ها رو مى‏دونم و دستمو بلند مى‏کنم؛ ولى اون به من توجهى نمى‏کنه.«

مادر بتسى با علاقه به سخنان او گوش مى‏کند و مى‏پرسد: «معلم بیشتر از کى سؤال مى‏کنه؟«

بتسى با ترشرویى مى‏گوید: «اون از پسرها مى‏پرسه و اونها هم هیچ وقت جواب درست رو نمى‏دونن.«

مادر مى‏پرسد: «از بقیه‏ى دخترها هم مى‏پرسه؟«

»نه زیاد.» و فکر مى‏کند. او متوجه مى‏شود: «فقط من نیستم، اون اصلا به دخترها توجه نمى‏کند.«

مادر پاسخ مى‏دهد: «منصفانه به نظر نمى‏آد. به نظر تو چه کار باید بکنیم؟«

بتسى پیشنهاد مى‏دهد: «مى‏تونى یه نامه براش بنویسى.«

»و پیشنهاد دیگه؟«

»مى‏تونى بیاى مدرسه و با اون گفت و گو کنى.«

»فکر خوبیه، و بعد مى‏تونیم سه تایى با هم صحبت کنیم. چطوره؟«

مادر نه تنها از دخترش هوادارى مى‏کنه، بلکه نشان مى‏دهد که خود او هم مى‏تواند براى تغییر موقعیتى که به نظرش منصفانه نیست، اقدام کند. بتسى، با حمایت مادر، مى‏آموزد که براى شنیده شدن صدایش چگونه عمل کند.