من هر وقت مىشنوم که پدر یا مادرى ادعا مىکند: «من با بچههایم یکسان رفتار مىکنم.» مطمئنم که امکان ندارد درست باشد. چنین کارى از عهدهى پدر و مادرها ساخته نیست و، حتى اگر ممکن باشد، لزوما مطلوب نیست. بچههاى ما نیاز دارند به تناسب ضعفها و توانایىهایشان به طور ویژه مورد توجه قرار گیرند. در خانواده، چیزى که ممکن است براى کودکى درست باشد، امکان دارد در مورد دیگرى درست نباشد. سنین مختلف، نیازهاى متفاوت، موقعیتهاى گوناگون و مسئولیتهاى متفاوت، همه طرز برخوردهاى متفاوت مىطلبند.
با وجود همهى تلاشهاى ما براى اینکه با فرزندانمان بر اساس عدالت
رفتار کنیم، در همهى خانوادهها، رقابت میان خواهرها و برادرها وجود دارد. دعواهایى که به ظاهر بر سر اسباب بازى، امتیازى ویژه، خوراکى یا پول در مىگیرد، در واقع به دلیل نارضایتى از تبعیضى آگاهانه برپا مىشود. کودکان به شیوههایى که پدر و مادر انرژى، وقت، علایق و توجه خود را بیان و تقسیم مىکنند، مىتوانند بسیار حساس باشند. حرف آخر اینکه، هر کودکى مىخواهد احساس کند از بقیه مهمتر و عزیزتر است.
وقتى کودکان از تبعیض قایل شدن شکایت مىکنند، لازم است براى ارزیابى احساسات واقعى خود و روش انتقال آن وقت صرف کنیم. رقابت میان خواهرها و برادرها و مقایسه شدن آنان با یکدیگر اجتناب ناپذیر است. اما ما باید مطمئن شویم که آگاهانه جوى از رقابت در خانه به وجود نیاوریم. گاهى اوقات روشهاى به ظاهر بىزیان براى انجام دادن بعضى از کارها ممکن است آثار جانبى زیانبارى داشته باشند که ما تصور آن را هم نکردهایم. براى مثال، تشویق کودکان به رقابت با یکدیگر براى تمام کردن کارها یا تکالیف مىتواند آماده کردن زمینهى کشمکشها باشد. مفاهیم پیروزى، شکست، چه کسى اول مىشود، چه کسى آخر مىشود، به زمین ورزش تعلق دارد نه خانه، ما مىخواهیم خواهر و برادرها رفتار و مهارتهایشان را ارزیابى و خود را با خودشان مقایسه کنند، نا با یکدیگر.
یکى از کارهایى که موجب مىشود کودک احساس کند مورد تبعیض واقع شده، این است که پدر یا مادر وقت خود را به طور جداگانه با یکى از
فرزندان بگذراند. پدر و مادرى را مىشناسیم که سه پسر چهار، شش و هشت ساله دارند. این پدر و مادر هر یک جداگانه به طور منظم ساعاتى را با یکى از پسرها در خارج از منزل مىگذرانند؛ براى مثال به منظور نوشیدن قهوه یا بستنى یا خوردن صبحانه. این برنامه به آنان فرصت مىدهد زمانى را با هم تنها باشند و بدون حواس پرتى و رقابت اجبارى اعضاى خانه با یکدیگر گفت و گو کنند. به این ترتیب، پدر و مادر مىفهمند در ذهن کودک چه مىگذرد، در مدرسه، در محله با همسایه، در خانه با برادرها چه روى مىدهد. و کودک موفق مىشود یکى از والدها را، هر چند کوتاه ولى تمام وقت، تنها براى خود داشته باشد. چنین گفت و گویى، دور از قیل و قال و شلوغى خانه، بسیار اهمیت دارد؛ زیرا زمینه را براى گفت و گوى آزادانهى کودکان با پدر و مادر در طى سالهاى سخت نوجوانى آماده مىسازد. این پدر و مادر همچنین این پیام مهم را به روشنى به هر یک از فرزندان خود مىدهند: «تو براى ما مهم هستى و ما به احساس تو اهمیت مىدهیم.» یک چنین برنامهاى، البته الزامى نیست در رستوران اجرا شود؛ ولى به هر حال بهتر است بیرون از منزل باشد. یک برنامهى ویژه که فرصتى براى گفت و گو فراهم سازد.
پیاده روى، رفتن به موزه یا قایق سوارى، همه مىتوانند به یک اندازه مفید باشند، مهمترین مسئله این است که کودک احساس کند از توجه تقسیم نشدنى شما برخوردار است – ساعاتى استثنایى براى خودش.