کودکان تمایل دارند دربارهى عدالت بسیار منطقى باشند. در نظر آنان، عدالت به معناى راستى و بىعدالتى به معناى نادرستى است. آنان در بازىهاى خود از قوانین روشنى پیروى مىکنند که مشخص مىسازد چه چیزى درست است و انتظار دارند دیگران نیز آنها را به کار گیرند. البته، در زندگى واقعى چنین چیزى وجود ندارد – اگر چه همهى ما گاهى آرزو کردهایم اى کاش براى زندگى یک کتاب قانون وجود داشت که راه درست را دقیقا به ما نشان مىداد و همه به آن احترام مىگذاشتند.
ما بزرگسالان به فراز و نشیبهاى زندگى و به این واقعیت که زندگى همیشه آن گونه که ما تصور مىکنیم پیش نمىرود، عادت داریم. براى کودکان این واقعیت که زندگى ممکن است همیشه منصفانه نباشد، درک کردنى نیست. آنان بر این تصورند که باید باشد، و در غیر این صورت سرخورده مىشوند. وقتى سالى هفت ساله ناله کنان نزد مادر شکایت مىکند که بازى بچههاى همسایه منصفانه نیست، مادر شاید وسوسه شود که بگوید «زندگى منصفانه نیست.» اما این حرف، پاسخ درستى براى
دلواپسیهاى منطقى سالى به شمار نمىرود. او باید بتواند بگوید چرا احساس مىکند این بازى منصفانه نیست و انتظار دارد چگونه باشد و چطور مىتوان آن را تغییر داد. اگر مادر سالى این پرسشها را با او در میان بگذارد و با علاقه و شکیبایى به شکایات او گوش دهد، مىتواند به تدریج گفت و گویى مثبتتر دربارهى موضوع پیش بکشد، با این پرسش که «به نظر تو این بازى باید چگونه باشد؟» و «چه کار مىتوان کرد که دفعهى بعد بازى بهتر انجام شود؟» توجه به آنچه مىتواند در آینده به طور متفاوت انجام شود، ممکن است به سالى کمک کند با خوشبینى در مورد بازى بهتر در تجربهى بعدى، احساسات سرخوردهى خود را تسکین بخشد.
چنین گفت و گویى همچنین زمانى که در مورد منصف بودن در خانه اختلاف عقیده وجود دارد، مىتواند به کاسته شدن از تنش اعضاى خانواده کمک کند. یک گفت و گوى بىپرده اجازه مىدهد افراد خانه نظرهاى خود را با یکدیگر مبادله کنند و بفهمند دفعهى بعد چگونه مىتوانند به گونهاى متفاوت ببینند یا رفتار کنند. متأسفانه، ما هر اندازه آگاهانه بکوشیم منصف باشیم، باز هرگز نخواهیم توانست همهى اطرافیان خود را راضى نگاه داریم.
ما پدر و مادرها ممکن است مایل باشیم فکر کنیم که نظر ما دربارهى عدالت نظر درستى است؛ اما باید به خاطر داشته باشیم که هر یک از اعضاى خانواده به گونهاى متفاوت مىاندیشد و انصاف و عدالت اغلب به
وسیلهى کسى که آن دیدگاه را ارائه مىدهد معنى مىشود. آنچه اهمیت دارد این است که کودکان ما درک کنند نیت ما این است که منصف باشیم و بدانند آمادهایم دربارهى نظرها و علایق آنان گفت و گو کنیم. وقت گذاشتن براى شنیدن حرفهاى کودکان که به آنان کمک مىکند احساساتشان را طبقه بندى کنند و بهترین دیدگاههاى خود را جامهى عمل بپوشانند، راهى است براى نشان دادن اهمیتى که ما براى اجراى عدالت و انصاف در زندگى روزمره قایلیم.