جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

پس انداز پول براى یک هدف‏

زمان مطالعه: 2 دقیقه

دریافت پول توجیبى معمولا نخستین فرصت کودک است که «ارزش پول» را بشناسد و عادت خوب پس انداز کردن و پول کنار گذاشتن براى هدفى مشخص را بیاموزد. وقتى کودکان مسئول پول خود هستند، به سرعت مى‏آموزند که اگر از خرج کردن پول یک هفته‏ى خود براى خرید خوراکى دلخواه چشمپوشى کنند، مى‏توانند بعدا یک چیز خیلى خوب براى خود بخرند – چرخ جدیدى براى کفش پاتیناژ، یک بازى رایانه‏اى، یک عروسک یا یک دوچرخه. دادن این مسئولیت همچنین راهى است براى اینکه کودکان استقلال خود را نشان دهند و توانایى براى تصمیم گیرى‏هاى بزرگ‏تر را تمرین کنند. وقتى یک اسباب بازى مشخص یا بازى ویدئوئى آرزوى واقعى آنان است؛ اما پدر و مادر رضایت به خرید آن نمى‏دهند، داشتن پول توجیبى به بچه‏ها قدرت بیشترى مى‏دهد و مى‏تواند از شدت کشمکش براى چگونه خرج کردن پول بکاهد.

در مورد چگونگى پرداخت پول توجیبى عقاید گوناگونى وجود دارد. در بعضى خانواده‏ها، کودکان پول توجیبى خود را با کمک کردن یا انجام دادن‏

بعضى از کارهاى خانه به دست مى‏آورند. در بعضى دیگر از خانواده‏ها، پول توجیبى به انجام دادن کار در خانه بستگى ندارد؛ ولى کودک مى‏تواند با به انجام رساندن کارهایى ویژه، پول بیشترى به دست آورد. نظر من این است که به پول توجیبى نباید به عنوان دستمزد کودک براى کمک به کارهاى خانه نگاه شود. انجام دادن کارهایى مثل تمیز یا مرتب کردن میز غذا، بیرون گذاشتن کیسه‏ى زباله یا غذا دادن به حیوان براى آسایش افراد خانه الزامى است و ما مى‏خواهیم فرزندانمان تشخیص دهند، به عنوان عضوى از خانواده، باید سهم خود را در انجام یافتن کارهاى خانه بپردازند. از سوى دیگر، پول توجیبى کودک را باید سهمى در شریک بودن او در درآمد خانواده دید؛ راهى که به کودک نشان مى‏دهد او یک عضو مهم و شریک خانواده است.

سم، دوازده ساله، ماه‏ها بود با هدف خرید یک کفش چرخدار (اسکیت برد) در بهار، پول توجیبى خود را پس انداز مى‏کرد. پدر و مادر او این وسیله را نیازى اساسى براى او نمى‏دیدند، به همین دلیل نظرشان این بود که براى خرید آن مى‏تواند از پول توجیبى خود استفاده کند. سم با بى‏میلى پذیرفت که آن یک «خواست» است، نه یک «نیاز«. اما وقتى بهار از راه رسید و براى خرید حواله هنوز دوازده دلار کم داشت، بسیار ناراحت شد.

پدر گفت: «تو کار مهمى انجام دادى که تمام زمستان پول

تو جیبیت رو پس انداز کردى. حالا براى تهیه‏ى کسرى پولت چه کار مى‏توانى بکنى؟«

سم با ناراحتى پاسخ داد: «خب، حالا دیگه براى انجام دادن کارهاى باغبانى کمى دیر شده.«

و پدر یادآورى کرد: «بله؛ اما وقت خوبى براى شستن ماشینهاس که در طول زمستان حسابى کثیف شده‏ن.«

سم خوشحال شد: «بله! باید اونها را براى بهار آماده کرد» پس چند آگهى به در و دیوار محله چسباند و در حدود ده دوازده درخواست براى شستن خودرو به دستش رسید. او حتى برادر کوچک‏تر خود را هم براى کمک استخدام کرد.

پدر سم او را در راه رسیدن به هدفش، یعنى خرید کفش چرخدار، حمایت کرد. تشخیص اینکه او تا کنون چقدر موفقیت به دست آورده و چگونه مى‏تواند قدم بعدى را براى رسیدن به هدفش بردارد، با کمک پدر امکان پذیر شد. سم، از راه این تجربه در مورد پس انداز کردن و پول درآوردن چیزهاى بسیارى آموخت، شاید حتى مهم‏تر، او یاد گرفت از هدفش دست برندارد بلکه تا پیدا کردن راهى براى رسیدن به آن مقاومت کند.