جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

آموختن زندگى با قول و قرارها

زمان مطالعه: 4 دقیقه

هر خانواده‏اى بر اساس رشته‏اى قول و قرارهاى ویژه و نیز کلى عمل مى‏کند که جریان زندگى هر روزه را در میان آن ساده‏تر مى‏سازد. این قول و قرارها ساعت مقرر براى شام خوردن، لزوم نظافت در محدوده‏ى خانه، آداب و رسوم خوابیدن و بسیارى دیگر از مسائل جارى زندگى مشترک را شامل مى‏شود. پدر و مادرها و فرزندان در تعهدات نامحدودى که زندگى آنان را، به عنوان اعضاى یک خانواده، آسان‏تر مى‏سازد، شریک هستند. چنین قول و قرارهایى به شکل نگه دارنده‏ى مسائل مختلف در کنار هم به اعضاى خانواده کمک مى‏کند بتوانند انتظارات یکدیگر را برآورده سازند.

در مورد بعضى از مقررات خانواده هیچ بحثى نمى‏توان کرد؛ مانند آنچه به سلامت اعضا مربوط مى‏شوند – بستن کمربند ایمنى هنگام نشستن در خودرو، زانو بند و آرنج بند هنگام بازى اسکیت و بر سر گذاشتن کلاه زمان خروج از خانه در هنگام سرما. بعضى دیگر از مقررات ممکن است براى بالا بردن کارآیى طراحى شده باشند یا دستورى کلى و انعطاف پذیرتر باشند – ظرف‏ها بلافاصله پس از خوردن شام داخل ماشین ظرفشویى قرار گیرند، اسباب بازى‏ها پیش از خروج از خانه جمع و جور شوند، پیش از انجام دادن تکالیف مدرسه تماشاى تلویزیون ممنوع‏

است. هر چه کودکان در جریان گفت و گو و شکل گیرى این قول و قرارها سهم بیشترى داشته باشند، احتمال همکارى آنان بیشتر است و همچنین در صورت عدم تأیید پدر و مادر، آن را بهتر خواهند پذیرفت.

وجود قوانین و مقررات در خانواده که پیش بینى مسائل خانه و خانواده را امکان پذیر مى‏سازد، در بچه‏ها احساس آرامش ایجاد مى‏کند و درک آنچه را از آنان انتظار مى‏رود ساده‏تر مى‏سازد. آنان مى‏دانند وقتى مقررات خانه را رعایت کنند، مورد تأیید قرار مى‏گیرند؛ حتى اگر بر زبان آورده نشود. هنگامى که پدر و مادر از یکدیگر جدا شده‏اند و کودکان ناگزیرند دو رشته از قوانین را در خانه بیاموزند و پیروى کنند، داشتن این خطوط راهنما، زندگى را براى‏شان آسان‏تر مى‏سازد. بسیار حیرت انگیز است که کودکان پویایى و پیچیدگى موجود در این قوانین و مقررات را به خوبى درک مى‏کنند و به آسانى مى آموزند آنها را به زبان قابل فهم خودشان برگردانند. وقتى بیلى به دوستش مى‏گوید: «از مادرم خواهم پرسید. اگر او بگوید «خب، حالا ببینیم» یعنى اجازه داده است و اگر بگوید «باید از پدرت بپرسم، فراموشش کن«. روشن مى‏شود که او قوانین سربسته و ناگفته‏اى را که در خانه‏شان وجود دارد به خوبى درک کرده است.

بچه‏ها در هر روز براى تعداد بسیارى از کارها اجازه و تأیید ما را مى‏طلبند. بعضى از آنها تقاضاهاى ساده‏اى هستند با فرض قبولى. وقتى‏

آرتى از پشت در فریاد مى‏زند: «مامان من مى‏رم خونه‏ى همسایه که سگ جدیدشونو ببینم، باشه؟» و مادر پیش از آنکه فرصتى براى پاسخى داشته باشد صداى بسته شدن در را مى‏شنود، مى‏داند که فرزند او از این قانون پیروى مى‏کند که مادر در هر لحظه باید بداند او کجاست؛ حتى اگر در خانه‏ى همسایه‏ى دیوار به دیوار باشد.

بقیه‏ى خواسته‏ها پیچیده‏ترند و ممکن است به گفت و گو نیاز داشته باشد. بعد از ظهر شنبه ماریان یازده ساله دعوت شده است که با دوستانش به سینما برود. او سرتاسر هفته اتاقش را مرتب نکرده و این قانون خانه است که بچه‏ها در آخر هفته نمى‏توانند هیچ برنامه‏ى تفریحى داشته باشند، مگر اینکه اتاقشان مرتب باشد. ماریان وقت انجام دادن این کار را ندارد؛ ولى دلش مى‏خواهد که حتما دعوت سینما را قبول کند.

مادر و ماریان به گفت و گو مى‏پردازند تا شاید به راه حلى برسند. آنان توافق مى‏کنند که ماریان این بار به سینما برود؛ ولى در پانزده دقیقه‏اى که وقت دارد، باید مرتب کردن اتاقش را شروع کند و قول بدهد پس از برگشتن به خانه این کار را به پایان برساند. آنان همچنین به این نتیجه مى‏رسند که چرا خوب است وظایف روزمره خانه را تاب آوریم و انجام دادن آن را به آخرین دقایق نسپریم. به ماریان اجازه داده مى‏شود که با دوستانش به سینما برود؛ اما این موقعیت کمک مى‏کند او بفهمد که به تعویق انداختن کارها، به هیچ وجه عادت خوبى نیست.

اگر کودکان از سنین خردسالى بیاموزند که در مورد حق و حقوق و وظایف خود با پدر و مادر گفت و گو کنند و به توافق برسند، کنار آمدن با موقعیت‏هاى پیچیده‏تر دوران نوجوانى در خانواده آسان‏تر خواهد شد. هنگامى که نوجوان شما مى‏گوید: «من امروز بعد از مدرسه با بچه‏ها مى‏رم بیرون و دیر به خونه برمى‏گردم.» بدون اینکه به خود زحمت اجازه گرفتن دهد، یا بگوید آن بچه‏ها چه کسانى هستند، کجا مى‏روند، چطور به آنجا خواهند رفت و منظورش از «دیر» چیست.

در چنین موقعیت‏هایى بهترین کار این است که اگر مى‏توانید گفت و گو را با لحنى مثبت شروع کنید. «خوشحالم که این موضوع رو به من گفتى.» به طورى که او پاسخ تقاضاى خود را مثبت ببیند و بداند به خواسته‏هاى او توجه دارید. این رفتار همچنین به او نشان مى‏دهد که رابطه‏ى پدر و مادر و فرزند همکارى‏اى است با فضاى مناسب براى نیاز در حال رشد کودک به استقلال و همچنین نیاز همیشگى پدر و مادر براى حمایت فرزند از آسیب دیدن. این رفتار به او اجازه مى‏دهد هنگام طرح برنامه‏هایش از دیدگاهى تازه پیروى کند. او مى‏داند پدر و مادر از وى انتظار دارند برنامه‏اى را که در مورد اجرایش با یکدیگر به توافق رسیده‏اند، رعایت کند؛ مگر اینکه روابط به شکل دشمنى آشکار درآمده باشد. در غیر این صورت بیشتر بچه‏ها حتى در دوران سخت سال‏هاى نوجوانى – بیشتر وقت‏ها تمایل دارند پدر و مادر را از خود خشنود سازند.

آموختن احترام به قول و قرارهاى خانواده و زندگى در ساختار آن، بچه‏ها را براى زندگى در جوامع بزرگ‏تر، مثل مدرسه و محیط کار، آماده مى‏سازد و در نهایت به آنان کمک مى‏کند بتوانند جاى خود را در ساختار اجتماع پیدا کنند. کودکان با دستیابى به تجربه در خانه، به این درک خواهند رسید که قوانین در اصل توافق‏هایى است که آدم‏ها به آن رسیده‏اند تا کمک کند همه‏ى کارها با حمایت و امنیت همگان پیش برود و انجام شود. آنان تشخیص خواهند داد که قول و قرارها، خواه میان افراد، خواه میان ملتها، چیزهایى هستند که اجازه مى‏دهند جهان به کار خود ادامه دهد.