اگر خود ما از وقفههاى کوچک و مزاحمتهاى اجتناب ناپذیر هر روزهى زندگى ناراحت مىشویم، بسیار مشکل خواهد بود که به فرزندانمان بیاموزیم چگونه شکیبا باشند. بیشتر ما افراد بالغ آموختهایم موقعیتهاى سخت را با درجاتى از آرامش و خونسردى تحمل کنیم. اگر چه انجام دادن این کار همیشه آسان نیست، بسیار مهم است که با رفتار خود بتوانیم الگوى خوبى براى فرزندانمان فراهم سازیم.
اریک ده ساله و پدرش هنگام رفتن به منزل در ترافیک سنگینى تقریبا متوقف مىشوند. خودروها بسیار آهسته حرکت مىکنند و البته بعضى از رانندهها با پیچیدن جلوى بقیه مىکوشند کمى جلوتر بروند. اریک به پدر مىگوید: «تو چرا به اون خط نمىرى؟ اون خط تندتر حرکت مىکنه!«
پدر که سعى مىکند موقعیت را براى پسرش مجسم سازد، مىگوید: «خط عوض کردن ارزش نداره. بیشتر تصادفها همین جورى پیش مىآد. هیچکس نمىتونه جایى بره، پس بهتره همین جا آروم منتظر بمونیم.»
پدر به پسرش مىآموزد که موقعیتى آزاردهنده را با خونسردى بپذیرد. او کارى بیش از آرام منتظر ماندن انجام مىدهد: او آن جریان منطقى را که کمکش مىکند وقتى براى تغییر دادن شرایط کارى از او ساخته نیست، با شکیبایى منتظر بماند، شرح مىدهد. نیازى به گفتن نیست که این کار خیلى بهتر از شکایت کردن، عصبانى شدن یا پرخاش به دیگر رانندهها است.
البته در زندگى شکیبا بودن گاهى بسیار مشکلتر است – وقتى منتظر تولد نوزادى هستیم، یکى از اعضاى خانواده تحت عمل جراحى قرار دارد، یا بىصبرانه منتظریم ببینیم شغل جدید را به دست مىآوریم یا نه. این حوادث که ممکن است موجب تغییر زندگى ما شوند، مىتوانند هم پدر و مادر و هم فرزندان را دچار نگرانى سازند. در عین حال، این مسائل بخشى از زندگى ما هستند و راهى که ما به آنها پاسخ مىگوییم به کودکان ما خواهد آموخت با موقعیتهاى نگران کننده چگونه برخوردى داشته باشند.
آموختن اینکه وقتى در موقعیت بغرنجى قرار گرفتهایم چگونه خود را تسکین دهیم و واقعا آرامش داشته باشیم، هدیهاى است که ما مىتوانیم
به فرزندانمان بدهیم. در اوقات بحرانى، ما مىتوانیم از زمانى که در انتظار مىگذرانیم براى توجه به خو و جمع آورى نیروهایمان به منظور مقابله با آنچه در برابرمان قرار خواهد گرفت، استفاده کنیم. امکان سود بردن از یک «استراحت کوتاه» تقریبا در همه جا وجود دارد. اگر مىتوانید چشمان خود را ببندید، چند نفس آرام و عمیق بکشید. یکى براى سرزندگى، یکى براى کسب نیرو، یکى براى سلامت و یکى براى آرامش. این تمرین ساده مىتواند در بازگرداندن نیروى درونى، وقتى که به آن نیاز داریم، به گونهاى شگفت آور مفید واقع شود.
وقتى که ما در موقعیتى دشوار قرار داریم، شگرد دیگرى که مىتواند به کاهش فشار کمک کند، این است که از خود بپرسیم: «این شرایط به چه چیزى نیاز دارد؟ در این مورد چه کارى از دست من ساخته است؟ براى آسانتر انتظار کشیدن چه کار مىتوانم بکنم؟» گاهى اوقات این پرسشها ما را قادر مىسازد توجه خود را از نگرانىها به کارى عملى معطوف سازیم که موجب سرگرمى ما شود و به افرادى هم که در اطراف ما هستند، کمک کند. خانمى که مىشناسم برایم تعریف کرد: «زمانى که با ناراحتى منتظر جواب آزمایش نمونه بردارى بودم، تصمیم گرفتم همهى پنجرهها را بشویم. سرگرم شدن، ذهنم را از نگرانىهایم دور مىکرد. علاوه بر این، در پایان کار، پنجرههاى بسیار تمیزى داشتم که اجازه مىدادند نور بهترى به خانه بیاید و همه جا را روشن سازد.«
گاهى اوقات، حتى اگر به فرزندانمان اجازه دهیم، آنان نیز مىتوانند راه را به ما نشان دهند. مادر جوانى به یاد مىآورد زمانى را که دختر پنج سالهاش درست همان حمایت محبت آمیزى را که او نیازمندش بود، به وى ارزانى داشت. او گفت: «من بىاندازه نگران بیمارى کودکم بودم که تب بالایى داشت. مولى دستهایش را دور شانهام گذاشت و گفت: «مامان ناراحت نباش. جانى داره بهتر مىشه.» او به من کمک کرد نیروى خود را جمع کنم و از افسردگى بیرون آیم. دخترم به یاد من آورد که نیروى خود را باید به خاطر هر دو فرزندم حفظ کنم.«