جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

رؤیاهاى کودکان ما

زمان مطالعه: 2 دقیقه

آرزوهاى کودکان ما، رؤیاهاى بزرگى هستند. در رؤیاهاى آنان همه چیز امکان پذیر است. و ما، در حالى که مى‏خواهیم فرزندانمان بدانند، تقریبا همیشه، به حقیقت پیوستن رؤیاها تلاش فراوان مى‏طلبد، نمى‏خواهیم نیروى رؤیاهایشان را از دست بدهند؛ نیرویى که در فرایند انجام دادن کارها به آنان الهام مى‏بخشد. کودکان معمولا هیچ محدودیتى نمى‏شناسند و از چیزى هراس ندارند. اینها ویژگى‏هایى هستند که ما مى‏خواهیم، همچنان که به آرامى آنان را به سوى ارزیابى واقع بینانه‏ى هماهنگى داشتن میان مهارت‏ها و آرزوهایشان، توانایى‏ها و رؤیاهایشان هدایت مى‏کنیم، در حفظ آنها یارى‏شان دهیم.

بعضى از رؤیاهاى کودکان ممکن است به نظر ما بسیار کوچک بیایند. ساشاى سه ساله اعلام مى‏کند: «من امسال مى‏خوام در تزیین درخت‏

کریسمس کمک کنم. مى‏خوام ستاره‏ى بالاى درخت رو من بچسبونم.» او دارد دختر بزرگى مى‏شود و مى‏خواهد در یک مراسم خانوادگى مهم شرکت جدى‏ترى داشته باشد. ما مى‏دانیم که او نمى‏تواند خودش را به بالاى درخت برساند – اما همچنین مى‏دانیم اگر پدر او را بلند کند، مى‏تواند از عهده‏ى این کار برآید. مادر مى‏گوید: «چه فکر خوبى ساشا!» مادر بر آرزوى ساشا تمرکز مى‏کند، نه بر این حقیقت که ساشا براى رسیدن به آن، نیاز به کمک دارد. از این تجربه، ساشا مى‏آموزد که پدر و مادرش به خواسته‏هاى او ارزش مى‏نهند و آماده‏اند براى رسیدن به آن کمکش کنند.

بعضى از رؤیاها بسیار بزرگترند. ما مى‏دانیم که همه‏ى رؤیاهاى کودکانمان واقعى نیستند، پس چگونه تصمیم بگیریم کدام را تشویق کنیم و کدام را تشویق نکنیم.

تراویس مى‏خواست خواننده شود؛ اما هیچ سابقه‏ى کار موسیقى نداشت و نیز نتوانسته بود هیچ آهنگى بسازد. با این حال، پدرش به برنامه‏هاى او براى دنبال کردن رشته‏ى موسیقى به طور جدى گوش داد و هیچ گاه کمبودهاى آشکار او را گوشزد نکرد. او تراویس را در پى گرفتن آرزویش تشویق کرد؛ زیرا به پسرش و اهمیت آنچه دلخواه او است، ایمان داشت.

تراویس پس از فارغ التحصیلى، به لوس آنجلس نقل مکان کرد،

تصنیف‏هاى رپ نوشت و به یک گروه موسیقى پیوست. در آن زمان، گروه او یک لوح فشرده (سى دى) منتشر ساخت. امروز، تراویس با وجود موفقیت او در ورود به دنیاى رؤیاهایش، یک «هنرمند گرسنه» است که البته رسیدن به این نقش هم چندان ساده نیست. ممکن است او تصمیم بگیرد به کلى از موسیقى به رشته‏ى دیگرى برود؛ اما حتى اگر چنین کارى بکند، مهم‏ترین چیز این است که او رؤیایى داشته و پدرش وى را تشویق کرده است در راه رسیدن به آن «تلاش کند.» او، در بقیه‏ى عمرش، صرف نظر از آنچه پیش بیاید، خواهد دانست که براى رسیدن به رؤیایش بیشترین تلاش خود را کرده است. به همین دلیل خواهد توانست زندگى‏اش را بدون تأسف، بدون این آرزو که اى کاش تلاش کرده بود و بدون این پرسش از خود سپرى کند که اگر تلاش کرده بود چه اتفاقى ممکن بود بیفتد.