کودکان ما به دلگرمى و راهنمایى ما نیاز دارند تا بتوانند جاى خود را در دنیاى قوانین و مقررات پیدا کنند. در این مورد باید به خاطر داشته باشیم که خجالت و احساس گناه، احساساتى بسیار قوى هستند و باید به ندرت مورد استفاده قرار گیرند. افزون بر این، باید بدانیم که سرزنش کردن الزاما رفتار مورد خواهش را در کودکان بهبود نمىبخشد. در حالى که دیدن نقششان در انجام دادن کارها و شناختن مسئولیتشان معمولا در این مورد بسیار مؤثر است.
با یارى رساندن سخاوتمندانه، مثبت و احترام آمیز، بیشتر کودکان خواهند فهمید که مسئول نتایج رفتارشان هستند. و وقتى طبیعت علت و معلولى را بفهمند بیشتر مسئولیت پذیر خواهند شد. آنان ارتباط میان آنچه را انجام دادهاند و آنچه را اتفاق افتاده است مىبینند و مىخواهند کمک کنند تا همه چیز رو به راه شود.
بهتر شدن توانایى آیندهنگرى و ارزیابى نتایج رفتارها به زمان نیاز دارد و احتمالا صبر و شکیبایى فراوان همهى خانواده را مىطلبد. فرزندان ما به تدریج که بزرگ و بالغ مىشوند، به این درک مىرسند که به احساس درونى خود در مورد درست و نادرست احترام بگذارند و مىفهمند که
گاهى، وقتى چیزى اشتباه از آب درمىآید، نتیجهى رفتار نادرست خود آنان است. آنان در این هنگام بهتر خواهند توانست به احساسات دیگران احترام بگذارند و بابت اشتباهها یا خطاهایشان صمیمانه پوزش بخواهند و بتوانند مورد بخشایش قرار گیرند. این جریان، چرخهاى را که به جاى آموزش از راه شرمسارى یا احساس گناه، تأکید بر آموزش درونى دارد تکمیل مىکند.