جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خجالت بکش‏

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

ریخت و پاش اتاق خواب جولى واقعا بیش از حد است. مادر اختیار اعصاب خود را از دست مى‏دهد و با لحنى که موجب مى‏شود دختر یازده ساله‏اش احساس بدى درباره‏ى خود پیدا کند، مى‏گوید: «معلوم هست تو چته؟ چطور مى‏تونى تو چنین اتاقى زندگى کنى؟ تو واقعا باعث سرشکستگى هستى!«

جولى، سرافکنده و شرم زده، به گوشه‏ى اتاقش مى‏رود و مى‏گوید: «خیلى خوب» و بعد شروع به مرتب کردن اتاق مى‏کند.

با این حال، جولى حتى وقتى کارى را که مادر خواسته است انجام مى‏دهد، باز هم احساس ناراحتى مى‏کند. شرمنده کردن کودک براى هدایت رفتار او، تنها به وى مى‏آموزد که درباره‏ى خودش احساس بدى داشته باشد. لذت خوشحال کردن مادر را در کودک از بین مى‏برد و احتمالا موجب تغییر رفتار کودک در طولانى مدت نمى‏شود.

مادر جولى مى‏بایست به این مسئله توجه مى‏کرد که اتاق جولى بود که نامرتبى‏اش او را ناراحت مى‏کرد، نه خود جولى. یک جمله‏ى روشن‏تر مثل: «من مى‏خواهم تو همین الان اتاقت را مرتب کنى.» نارضایتى مادر را آشکار مى‏سازد و، در عین حال، به جولى اجازه مى‏دهد احساس خود ارزشى‏اش را حفظ کند. و حتى در ادامه‏ى سخنان مادر «اینجا جاى خیلى نامرتبیه و من نمى‏تونم بیشتر از این توى این اتاق بمونم.» روشن مى‏سازد اتاق است که او را ناراحت کرده و نه فرزندش.