جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

طرز تفکر گروهى‏

زمان مطالعه: 3 دقیقه

»سوزان موهایش را هاى لایت مى‏کند چرا من نکنم؟«

»اما میکى یک جفت از آن کفش‏هاى ورزشى خریده.«

»همه گوش‏هایشان را سوراخ کرده‏اند، من هم مى‏خواهم این کار را بکنم.»

بچه‏ها، در هر سنى، مى‏توانند به دیگرى حسادت ورزند و آرزو کنند آنچه را آنان دارند، ایشان نیز داشته باشند – لباس، دوست، نمره، یک ماشین، موى مجعد، موى صاف. آنان تصور مى‏کنند اگر اینها را داشته باشند، مانند دوستانشان مورد تحسین واقع مى‏شوند. «با لباس‏هاى خوب، من هم مثل سامانتا دوست داشتنى مى‏شم.» یا: «وقتى من هم لباس ورزشى جدید رو بخرم، مى‏تونم به خوبى جیسون بسکتبال بازى کنم.«

براى کودکان بسیار ساده است که مهارت‏ها و دارایى‏ها را با داشتن رفاه اشتباه کنند. آنان مى‏پندارند به داشتن وسایل به خصوص نیاز دارند تا بتوانند قهرمان یا محبوب واقع شوند و آن را راهى مى‏دانند براى اینکه در مورد خود احساس خوبى داشته باشند. متأسفانه، این راه نگرش به‏

زندگى تنها صحنه را براى نومیدى آماده مى‏سازد و، همان طور که مى‏دانیم، راهى بسیار سخت و دشوار است.

در طى سال‏هاى پیش از نوجوانى و نوجوانى، هنگامى که بچه‏ها به همسالان خود بیش از پدر و مادر توجه دارند، آنان احتمالا در مورد داشتن لوازم و وسایلى ویژه وسواس بیشترى به خرج مى‏دهند. این زمان همچنین دورانى است که بچه‏ها یاد مى‏گیرند انتزاعى و فیلسوفانه فکر کنند و به تدریج جاى خود را در جهان مشخص سازند. این جریان مى‏تواند کمى نگران کننده باشد. دست کم مى‏توان گفت: ممکن است نوجوانان، براى فرار از آشفتگى، بر آن شوند که در میان «گروه» پناهگاهى بجویند. پذیرفته شدن در گروه مى‏تواند به مهم‏ترین مسئله تبدیل شود.

ما باید به بچه‏ها کمک کنیم بفهمند تفاوت‏هاى فردى پذیرفتنى و، در واقع، وجود آنها ضرورى است. ما مى‏خواهیم فرزندان ما اعتماد به نفس کافى به دست آورند تا احساس نکنند براى پذیرفته شدن نیازمند تقلید از دیگر کودکان هستند یا بى‏اندازه در آرزوى داشتن چیزهاى ویژه‏اى باشند. نوجوانى با اعتماد به نفس قوى به تقلید و چشم و هم چشمى از دیگران کمتر نیاز دارد.

این به آن معنا نیست که بچه‏ها تحت تأثیر دوستانشان قرار گیرند. سرمشق گرفتن از دوست تحسین شده با تقلید کورکورانه از او متفاوت است. تحسین مى‏تواند فرزندان ما را به سوى تعیین هدف‏ها و

انجام دادن تلاش‏هاى لازم براى به دست آوردن خواسته‏هایشان هدایت کند. آنان حتى اگر به هدفهایشان نرسند، هنگامى که از تحسین و ستایش الهام مى‏گیرند، و نه از حسادت، بهتر خواهند توانست نتایج مثبت آینده را در نظر مجسم کنند. کرى که امیدوار بود به عنوان کاپیتان تیم دو و میدانى دبیرستان انتخاب شود، مى‏گوید: «به جاى من کارمن کاپیتان شد. من دلم شکست؛ ولى حالا تصور مى‏کنم با وجود او امسال تیم ما خیلى قوى‏تر شده. به نظر مى‏رسد ما شکست ناپذیر شده‏ایم.«

نوجوانان وقتى در حال کشف خود هستند، به کمک ما نیاز دارند. هنگامى که از میان میدان مین خطرناک دوران بلوغ راه خود را مى‏یابند، بسیار مهم است که در دسترس آنان باشیم. ما مى‏توانیم یارى‏شان دهیم بهترین توانایى‏هایشان را مشخص سازند و آنها را ابراز کنند. بهترین راه براى این کار گوش کردن به سخنان آنان است و بیشتر اوقات نیز در لحظه‏اى اتفاقى – در زمان رانندگى، پیش از رفتن به خواب، در حال پختن شیرینى، یا انجام دادن کارهاى خانه به کمک یکدیگر. این لحظات را نمى‏توان برنامه ریزى کرد. بیشتر وقت‏ها به دست آوردن «زمان مناسب» با برنامه ریزى از قبل امکان پذیر نیست. راه حل، گوش کردن به گفته‏هاى آنان در زمانى است که افکار و احساساتشان را بیان مى‏کنند و پیشنهاد کردن نظریات خودمان همراه با توجه به نیاز آنان براى افزایش استقلالشان. وقتى فرزندان ما راز دل خود را براى ما مى‏گشایند، به جاى‏

آنکه به آنان بگوییم چه کنند، به حرفهایشان به خوبى گوش بسپاریم و بعد نظرهاى خود را ابراز کنیم. ما مى‏خواهیم فکر استقلال را در نوجوانانمان تشویق کنیم، نه احساس اطاعت را.