شما، حتى اگر نتوانید رفتار بچههاى دیگر را با فرزندان خود کنترل کنید، مىتوانید از راههاى دیگر به آنان یارى رسانید. شما مىتوانید در مورد هر نشانهى غیر عادى در رفتار کودکتان حساس باشید. اگر او به شما مىگوید که بچههاى دیگر روى او اسم مىگذارند، او را تهدید مىکنند و یا مورد توهین قرار مىدهند، موضوع را جدى بگیرید. گفتن چیزهایى مثل «مهم نیست.» «فراموش کن.» یا «آنها منظورى ندارند.» کمکى نمىکند. نخستین اقدام شما باید این باشد که به حرف او گوش دهید و تشویقش کنید دربارهى مشکل یا سردرگمىاش حرف بزند. اگر کودک شما به کودکستان یا دبستان مىرود، مىتوانید با معلمش حرف بزنید. هدف چنین گفت و گویى نه سرزنش کردن کودکان دیگر است و نه پیدا کردن حامى براى کودکتان. بلکه به وجود آوردن رویکردى گروهى براى کمک به اوست.
کلر نه ساله، را گروهى از دخترهاى همکلاسش در کلاس چهارم همواره مورد تمسخر و بىاحترامى قرار مىدادند. آموزگار متوجه شد که او به تدریج خجالتى و گوشه گیر مىشود. به این ترتیب، کلر بیشتر مورد تمسخر قرار مىگرفت. مادر کلر به آموزگار او تلفن زد و به وى گفت که کلر هر شب در رختخواب گریه مىکند و صبحها نمىخواهد به مدرسه برود.
پدر و مادر و آموزگار کلر با یکدیگر ملاقات کردند تا راهى پیدا کنند که کلر بهتر بتواند با محیط خود برخورد کند.
آنان، به کمک یکدیگر، برنامهاى طرح کردند. وقتى کلر و دخترهایى که او را مسخره مىکردند نزدیک هم بودند، آموزگار به آرامى و به طورى که کسى متوجه نشود، کلر را از آن گروه جدا و به سوى گروهى از بچهها هدایت مىکرد که برخورد خوبى با او داشتند. در خانه، پدر و مادر کلر دربارهى اینکه دوستان حقیقى چگونه باید با یکدیگر رفتار کنند و راههایى که او مىتواند دوستان تازه بیابد، گفت و گو و بحث مىکردند. کلر، با کمک پدر و مادر و آموزگارش یاد گرفت چگونه دوستانى صمیمى براى خود بجوید و چگونه به بهترین وجهى با بچههاى نامهربان برخورد کند.