جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

خنده یا تمسخر؟

زمان مطالعه: 3 دقیقه

تمسخر و خنده معمولا با هم همراه‏اند؛ ولى در حقیقت همراهان طبیعى یکدیگر نیستند. در واقع، تمسخر را مى‏توان شکل تخریب شده‏اى از خنده تعبیر کرد. با هم خندیدن سالم و بى‏آلایش مى‏تواند احساساتى از سلامت و آرامش را به وجود ما سرازیر کند و باعث پیوندهاى دوستى شود. در حالى که تمسخر، عبارت از خندیدن به دیگران است. تشخیص میان خنده‏ى سالم و شادى ناشى از تمسخر براى بچه‏ها آسان نیست، به ویژه که ما با دیدن کارتون‏ها، برنامه‏هاى کمدى و فیلم‏ها به ناراحتى یا

مشکلاتى که براى برخى از شخصیت‏هاى نمایش پیش مى‏آید مى‏خندیم. در اینجا لازم است به فرزندانمان آموزش دهیم که نمایش کمدى با زندگى واقعى تفاوت دارد و ما در زندگى واقعى به کسى که دچار مشکل یا شکستى شده است، نمى‏خندیم بلکه سعى مى‏کنیم به او یارى رسانیم. در غیر این صورت، کودکان نخواهند فهمید که خندیدن به مشکلات دیگران اشتباه است و امکان دارد خود نیز در این راه مرتکب اشتباه شوند.

نوبت اسکات ده ساله است که در بازى‏هاى بیسبال محله چوبدستى را به دست گیرد و ضربه بزند. او ورزشکار قهرمان نیست بچه‏هاى تیم مقابل با هورا کشیدن شروع به خواندن اسم او مى‏کنند: «اسکات. . . اسکات، اسکات. . .» آهنگ شور و هیجان بیشترى مى‏گیرد.

در ابتدا اسکات از اینکه مورد توجه قرار دارد خوشحال مى‏شود؛ اما وقتى نخستین ضربه را اشتباه مى‏زند و بعد دومى را، مى‏فهمد که بچه‏ها او را به مسخره گرفته‏اند. اول گیج و سپس عصبانى مى‏شود. او باز ضربه‏ى نادرستى بر توپ مى‏زند. مسخره کردن او، حتى وقتى تیم در حال خروج از زمین است، ادامه دارد. حالا دیگر اسکات برافروخته و سرشکسته است. او نمى‏داند بهتر است بازى را ترک کند یا حرف بچه‏ها را نادیده بگیرد و آن را ادامه دهد.

تمسخر، خنده را به تحقیر آلوده مى‏کند، این مى‏تواند براى بچه‏هاى

کوچک، یا حتى بزرگ، گیج کننده باشد. اسکات در وهله‏ى اول متوجه نشد که مورد تمسخر واقع شده است. میل اولیه‏ى او این بود که با دیگران در شادى و هلهله شریک شود؛ اما وقتى تشخیص داد آنان قصد تمسخر او را دارند، شرمنده شد. درک این توهین و تمسخر در ابتدا براى اسکات بسیار مبهم بود و وقتى آن را شناخت، آن چنان گیج شده بود که نمى‏دانست چه تصمیمى بگیرد.

اگر چنین ریشخندهایى پیوسته متوجه اسکات گردد، او به سادگى نومید مى‏شود و از بازى‏هاى خود با تیم محله کنار خواهد کشید. حتى ترس از مورد استهزا قرار گرفتن کافى است تا بعضى از بچه‏ها را به حاشیه براند و مى‏تواند سرانجام آنان را به حالتى فراگیر از کم رویى یا خجالت بکشاند. وقتى کودکى بیش از اندازه مردد شود، ممکن است چرخه‏اى ویرانگر آغاز گردد و دیگران بیشتر سر به سر او بگذارند و او را آماج شوخى و خنده قرار دهند. احاطه شدن در چنین حالتى بسیار دردناک است و قرار گرفتن کودک را در گروه همسالان با مشکل بسیار رو به رو مى‏سازد. با این حال، گاهى اوقات به نظر مى‏رسد تنها راه باقیمانده تنهایى و گوشه گیرى است. فرزندان ما ممکن است همیشه نتوانند این گونه تجربیات خود را براى ما بازگو کنند، آنان احتمالا از پذیرفتن این امر که مورد تمسخر قرار گرفته‏اند، احساس شرمندگى و حقارت مى‏کنند، یا شاید دچار این تصور شوند که کمکى از ما ساخته نیست. و این درست‏

است، ما نمى‏توانیم کودکانمان را در برابر تمسخر دیگران حمایت کنیم؛ زیرا گاهى دخالت پدر و مادر مى‏تواند اوضاع راخراب‏تر کند. ولى ما مى‏توانیم با تشویق آنان به پیدا کردن توانایى مقابله و یافتن دوستان مناسب حمایتشان کنیم.

گاهى اوقات متوجه مى‏شویم که کودکان ما نیز دیگران را مورد استهزا قرار مى‏دهند. همیشه آسان نیست که با خودمان روراست باشیم و این واقعیت را بپذیریم که فرزندان ما نیز ممکن است بى‏رحم باشند. تذکرهاى ساده‏اى مانند «این حرف را نزن.» یا «این حرف مؤدبانه نیست.» نمى‏تواند برخوردهاى کاملا مناسبى براى چنین موقعیت‏هایى باشد. کودک ما تنها ممکن است دفعه‏ى بعد بیشتر مراقبت کند و مطمئن شود که جملات غیر دوستانه‏ى او را نشنویم. ما مى‏توانیم حساسیت کودکان خود را نسبت به احساسات دیگران بالا ببریم با گفتن جملاتى مانند: «فکر کن تو چه احساسى پیدا مى‏کردى اگر چنین جملاتى به تو گفته مى‏شد؟» یا: «وقتى آن حرف را به او زدى متوجه حالت چهره‏ى او شدى؟ نمى‏دانم او چه احساسى داشت.» لازم است ما محبت و صمیمیت را به فرزندانمان آموزش دهیم. بهترین شیوه براى چنین کارى این است که در کنارشان باشیم تا محبت و صمیمیت را احساس کنند. در آن صورت بسیار ساده‏تر خواهند توانست خود را با نیازهاى دیگران و ملایم رفتار کردن با آنان هماهنگ سازند.