جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

بدترین زمانها

زمان مطالعه: 2 دقیقه

حتى زمانى که فاجعه یا مصیبتى به بار مى‏آید، باز هم ترحم کمکى نمى‏کند. به این دلیل که ترحم، احساسى خالى از مهر است. ما براى قربانى احساس تأسف مى‏کنیم، و در عین حال خرسندیم و حتى احساس برتر بودن مى‏کنیم؛ زیرا خودمان گرفتار چنان مشکلى نشده‏ایم. در حالى که همدلى، احساسى همراه با مهربانى و نزدیکى است و تلاشى براى آنکه خود را به جاى دیگرى بگذاریم. وقتى احساس همدلى داریم از خود مى‏پرسیم چگونه مى‏توانیم به دیگرى کمک کنیم.

یکى از شگفت انگیزترین چیزها در مورد مصیبت یا فاجعه نحوه‏اى است که آن مصیبت یا فاجعه مى‏تواند سبب پدید آمدن بهترین رفتارها در انسانها شود. قربانى‏هاى بد اقبال اغلب با قدرت و شهامتى شگفت انگیز ابراز وجود مى‏کنند. براى مثال، چه بسیار کودکان معلول که درباره‏ى چگونگى زندگى کردن درسهایى بسیار ارزنده به پدر و مادر خود مى‏دهند، بسیار بهتر از آنچه پدر و مادرها مى‏توانند به ایشان بیاموزند. حتى کودکانى با بیمارى‏هاى درمان ناپذیر بیشتر وقت‏ها مى‏توانند بر

احساس تأسف براى خودشان پیروز شوند. آنان ممکن است گاهى احساس نومیدى کنند؛ ولى در آن حالت نمى‏مانند.

سو، ده ساله و دانش آموز کلاس پنجم ابتدایى، به سرطانى درمان نشدنى مبتلا بود و بیشتر وقت او به رفت و آمد میان مدرسه و بیمارستان ویژه‏ى کودکان سرطانى مى‏گذشت. همه‏ى موهاى بلند و بورش ریخته بود؛ ولى او به جاى صرف وقت در پنهان شدن و احساس دلسوزى براى خود، به کمک خانواده‏اش زندگى‏اى طبیعى را مى‏گذراند. تا وقتى که مى‏توانست روسرى به سر مى‏بست، به مدرسه مى‏رفت، تکالیفش را انجام مى‏داد و با دوستانش معاشرت مى‏کرد. زمانى که هنوز توانایى کافى داشت، یک مهمانى با حضور همه‏ى همکلاسهایش ترتیب داد و همراه با دوستانش ساعت‏هاى خیلى خوبى را گذراند.

اگر همکلاس‏هاى سو در مورد او احساس ترحم مى‏کردند، نمى‏توانستند بازى گرگم به هواى هیجان انگیزى با او انجام دهند و با شدتى که دنبال دیگر بچه‏ها مى‏کردند، به دنبال او بدوند. موضوع این نبود که بچه‏ها از بیمارى سو بى‏خبر بودند یا با او احساس همدردى نداشتند، بلکه آموزگار درباره‏ى بیمارى سو به روشنى با آنان حرف زده بود و بچه‏ها پیچیدگى آن را به خوبى درک کرده بودند و به جاى آنکه در جهت حمایت نادرست، او را تنها بگذارند و از معاشرت و بازى با او خوددارى کنند، توانسته بودند در جهت حمایت درست، او را به طور طبیعى در فعالیت‏هاى خود شرکت دهند.