جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

اگر کودکان با ترحم زندگى کنند، مى‏آموزند براى خود احساس تأسف کنند

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

احساس تأسف داشتن براى خود به گیر افتادن در باتلاق شنى مشابهت فراوان دارد. در هر دو مورد یک نیروى اسرارآمیز انسان را به پایین مى‏کشاند تا کاملا غرق شود. تنها امیدش این است که کسى سر برسد و او را نجات دهد.

این دستور کارى براى موفقیت نیست. اگر ما نسبت به فرزندانمان یا خودمان احساس ترحم داشته باشیم، به آنان مى‏آموزیم که اشکالى ندارد در مورد خود احساس تأسف کنند. این راه به آنان نوآورى، پشتکار و شور و شوق را تعلیم نمى‏دهد. برعکس، احساس تأسف از انرژى مى‏کاهد و اغلب، بى‏پناهى و درماندگى و بى‏لیاقتى به بار مى‏آورد.

ما مى‏خواهیم فرزندانمان مبتکر باشند و بتوانند قدرتى را که نیاز دارند در خود بیابند و هنگامى که نیازمند کمک دیگران هستند، بتوانند آن را طلب کنند. براى اینکه الگوى خوبى براى آنان آماده سازیم باید بتوانیم خود در زندگى همین گونه عمل کنیم. شاید نه به طور کامل و شاید نه همیشه؛ ولى آن قدر که کودکان ما بیاموزند براى مقابله با آنچه‏

ناگزیر به رویارویى با آن مى‏شوند، نیروهاى درونى خود را به حرکت درآورند. این بدان معناست که ما باید قدرت درونى لازم براى رویارویى با مشکلاتى که زندگى پیش روى ما قرار مى‏دهد پیدا کنیم. ما همچنین باید به فرزندانمان ایمان داشته باشیم و بپذیریم که در هنگام لزوم قد راست مى‏کنند و در برابر موانع زندگى مى‏ایستند.