جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

هر کسى. . . بعضى وقت‏ها مى‏ترسد

زمان مطالعه: 2 دقیقه

ما در جایگاه پدر و مادر، مى‏خواهیم فرزندانمان ما را قوى بدانند و با تکیه به ما احساس امنیت کنند. ولى در عین حال لازم است شهامت آسیب پذیر بودن را نیز داشته باشیم و لحظه‏هاى ضعف و بى‏پناهى خود را با نزدیکانمان قسمت کنیم؛ درست مانند شیر ترسو در داستان جادوگر شهر اوز. همه‏ى ما ممکن است گه گاه از چیزى بترسیم. آنچه تفاوت مى‏آفریند چگونگى برخورد ما با ترسمان است. این به فرزندان ما کمک مى‏کند بفهمند که ما نیز انسانیم و کامل نبودن بخشى از انسان بودن است، و اینکه همه‏ى ما گاهى به حمایت و قوت قلب نیاز داریم. نوازش دست کوچکى که صاحبش ما را در آغوش گرفته است به گونه‏اى شگفت انگیز آرامش بخش خواهد بود.

فوئب، هشت ساله، مى‏دانست مادرش در مورد ملاقات آن روز بعد از ظهرش با پزشک نگران است. فوئب همه‏ى جزئیات را نمى‏دانست و نیازى هم نبود بداند. درک این مسائل براى او بسیار سنگین بود. ولى آن روز صبح، پیش از رفتن به مدرسه، وقتى مادر فوئب را مى‏بوسید، او محکم‏تر از روزهاى دیگر وى را در آغوش فشرد. مادر این تفاوت را احساس کرد و شگفت زده به او نگریست و گفت: «ممنونم عزیزم، تو خیلى به من کمک کردى.«

کودکان با مشاهده‏ى چگونگى برخورد ما با ترس‏ها و نگرانى‏هاى خودمان، مى‏آموزند چگونه با ترس‏ها و نگرانى‏هایشان رویارو شوند. اجازه بدهیم آنان راههاى کوچک و بزرگى را که ما به هنگام نیاز، از همسر، دوستان و اعضاى خانواده‏ى خود حمایت مى‏طلبیم، ببینند و همچنین شاهد باشند چگونه در وقت‏هاى دیگر به کسانى که به حمایت و قوت قلب ما نیاز دارند یارى مى‏رسانیم و از آنان پشتیبانى به عمل مى‏آوریم. چگونگى بیان احساسات ما و یافتن راه حل‏هاى مناسب در رویارویى با مشکلات، براى فرزندانمان سرمشقى است که به هنگام گرفتارى در بحران‏هاى زندگى از آن الهام خواهند گرفت.

وقتى که طلاق رخ مى‏دهد، کودکان احساس مى‏کنند قدرت تسلط بر دنیایشان را از دست داده‏اند. . . بنابراین، به عهده‏ى پدر و مادر است که وقتى پاى بچه‏ها به میان مى‏آید آتش بس اعلام کنند.