براى بیشتر ما، خشم و عصبانیت مانند هواى ابرى مىآید و مىرود. بسیار آسان است که فکر کنیم خشم و ناراحتى ما نیز، مانند همین هوا، چیزى است که اتفاق مىافتد و ما اختیار چندانى بر آن نداریم. ولى چنانچه بتوانیم واکنشهایمان را بشناسیم، مىتوانیم دریابیم که چگونه کمک ما در روى دادن آنها مؤثر بوده است. ما هر چه سازندهتر و خلاقتر بتوانیم از عهدهى مهار خشم خود برآییم، احتمال اینکه ناراحتى ما به برخوردهاى خصمانه بینجامند، کمتر است. ادامهى کشمکش تنها موجب کشمکشهاى بیشتر مىشود.
آنچه در مورد بروز این احساسات ناراحت کننده شگفت آور است
اینکه ما معمولا بیشتر از دست اعضاى خانواده و افراد مورد علاقهى خود عصبانى مىشویم تا از دست دوستان و آشنایان یا غریبهها. به همین دلیل بسیار مهم است که بتوانیم این احساسات را به هنگام شکل گرفتن و پیش از آنکه در حرکت شتاب بگیرند، مهار کنیم. دست به اقدام زدن در مورد ناراحتى و رفع آن بسیار آسانتر از مهار کردن خشم تمام عیار است.
مهم و اطمینان بخش است که بدانیم ما ناگزیر نیستیم براى فرزندانمان نقش نمونههاى کامل را ایفا کنیم. به طور اجتناب ناپذیر اوقاتى وجود دارد که ما خشمگین مىشویم. اگر بتوانیم اشتباههاى خود را بپذیریم، آنها را ارزیابى کنیم و بابت رفتار نادرستمان پوزش بخواهیم، فرزندان ما نیز درس مهمى خواهند آموخت – اینکه پدر و مادر من پیوسته راههاى بهترى را براى برخورد با احساساتشان مىآموزند. بسیار مهم است که به فرزندانمان نشان دهیم خشم، دشمنى نیست که در برابرش بایستند، بلکه انرژىاى است که مىتواند به خلاقیت تبدیل شود. آنچه ما با این انرژى انجام مىدهیم و چگونگى هدایت آن، براى سلامت و آسایش ما و همهى اعضاى خانواده از اهمیت بسیار برخوردار است. روى هم رفته، رفتار هر روزهى ما است که الگوى خانواده را به وجود مىآورد؛ که بچههاى ما آن را در آینده به خانوادهى خود – نوههاى ما – انتقال مىدهند.
بسیار خوب است که ما با احساسات ناشى از ناخرسندى خود، حتى اگر تنها در مورد خودمان باشد، نیز کاملا توجه کنیم.