جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

روش گفتن مطالب‏

زمان مطالعه: 2 دقیقه

بیشتر وقت‏ها هدف ما در انتقاد از فرزندانمان این است که آنان را تشویق کنیم کارهایشان را بهتر انجام دهند و افراد بهترى باشند. شاید این همان روشى است که پدر و مادر ما هنگامى که کودک بودیم با ما رفتار مى‏کردند، یا شاید ما زمانى به این روش عمل مى‏کنیم که خسته یا در زیر فشار هستیم. ولى کودکان، انتقاد را تشویق نمى‏بینند. براى کودک، انتقاد بیشتر به حمله‏ى شخصى شبیه است و بیشتر احتمال دارد که او را به دفاع

از خود وادارد تا همکارى، و خردسالان ممکن است درک نکنند که رفتارى که در پیش گرفته‏اند نپذیرفتنى است، نه خودشان.

با این همه، هنوز هم مى‏توانیم به فرزندانمان بگوییم که تنها رفتارشان را دوست نداریم. اگر ما براى توجه به اثر کلماتمان وقت صرف کنیم، مى‏توانیم آنچه را لازم است بگوییم، بدون اینکه شخصیت کودک را تحقیر کنیم. صرف نظر از آنچه اتفاق افتاده است، ما مى‏توانیم به آنان بفهمانیم که خودشان خوب‏اند؛ حتى اگر رفتارشان خوب نبوده باشد.

پدر ویلیام همین که صداى شکستن را شنید، دقیقا فهمید چه اتفاقى افتاده است. او به آرامى از آشپزخانه به سوى پنجره‏ى اتاق نشیمن رفت، جایى که خرده‏هاى شیشه‏ى شکسته بر روى زمین پخش شده بود. پسر هشت ساله‏ى او بهت زده و نگران بیرون ایستاده بود. چوب بیسبال نزدیک او بر روى زمین قرار داشت و توپ بیسبال در اتاق نشیمن بود!

پدر پرسید: «حالا دلیل این قانون را که هیچ وقت نباید نزدیک منزل بیسبال بازى کنى فهمیدى؟«

ویلیام نگاهش را به زمین دوخت: «بله پدر؛ ولى من خیلى مراقب بودم.»

پدر خیلی محکم پاسخ داد: «نه ویل، قانون نمى‏گه مراقب باش، مى‏گه دور باش.«

ویلیام از پدر پوزش مى‏خواهد و امیدوار است بحث تمام شود.

پدر خیلى محکم به او نگاه مى‏کند. «خب، بذار ببینم تعمیر شیشه‏

چقدر خرج داره، بعد حساب مى‏کنیم چند وقت طول مى‏کشه تو پول تو جیبیت رو براى پرداخت اون پس انداز کنى.«

ویلیام کم کم معنى کلمات را درک مى‏کند و به نتیجه‏ى اشتباهاتش پى مى‏برد. پدر مى‏بیند که شانه‏هاى کوچک ویلیام در زیر سنگینى بار مسئولیت فرومى‏افتد.

پدر که دید پسرش با دقت گوش مى‏دهد، اعتراف کرد: «مى‏دانى، یک بار وقتى به سن تو بودم و شیشه‏ى پنجره‏اى را شکستم پدربزرگت وادارم کرد پول آن را بپردازم.«

»واقعا؟«

پدر پاسخ داد: «خیلى هم طول کشید و باید بگم که بعد از اون من هرگز شیشه‏اى رو نشکستم. حالا برو یک جارو و خاک انداز بیار تا خرده شیشه‏ها رو جمع کنیم.«

تأکید زیاد بر تنبیه و سرزنش موجب جدایى مى‏شود، نه نزدیکى. حقیقت این است که همه‏ى ما اشتباه مى‏کنیم و اتفاق هم پیش مى‏آید. رویارو شدن دوستانه و مساعدت آمیز با این اشتباه‏ها و اتفاق‏ها موجب مى‏شود فرزندان ما آسان‏تر و به طور تجربى میان آنچه آنان انجام داده‏اند و آنچه «اتفاق افتاده است» ارتباط برقرار سازند و تصمیم بگیرند چه کنند تا در آینده کارها به درستى پیش برود.