جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

یافته های پژوهشی درباره ی نقش خانه های علم

زمان مطالعه: 6 دقیقه

در سال های اخیر میزان تحقیقات مربوط به تأثیر خانه های علم به شکل گسترده ای افزایش یافته است. خانه های علم به دلیل ضرورت پاسخ گویی در برابر

حامیان مالی خود و نیاز روزافزون به جلب مخاطب بیشتر و متنوع تر، گام های بلندتری را در انجام و تداوم تحقیقاتی از این قبیل بر می دارند.

تحلیل موجود در این گزارش که بر اساس مطالعه ی اسناد و گزارش های مکتوب خانه های علم تهیه شده است نتیجه ی صدها تحقیق صورت گرفته توسط خانه های علم و همکاران دیگر است.

»پیسی تلی و اندرسن (سال 2000) در گزارش تحقیقی خود چنین می نویسند:(1)

»در دهه ی 1980 تحقیقات مربوط به موزه و بازدید کنندگان، مراحل اولیه و دوران نوزادی را طی می کردند (1990 Feher(. طی این سال ها رشد و پیشرفت قابل ملاحظه ای در زمینه ی این تحقیقات حاصل شد؛ اما پیشرفت این دو دهه بیشتر مراحل تکوینی را طی می کرد. در اواسط دهه ی 1990 پژوهشگران درباره ی جنبه های شناختی، احساسی و اجتماعی آموزش بازدید کنندگان در موزه ها یا مؤسساتی شبیه آن ها با اتفاق نظر، توجه خود را به شرایط محیطی، اجتماعی و فردی محیط هایی که در آن ها آموزش صورت می گرفت، معطوف کردند. این پژوهشگران عبارت اند از: رافلینگ و سرل (1993(؛ رنی و مک کلافرتی (1996(؛ رنی (1994(؛ رابرتز (1992) و فالک و دیرکینگ (1992) شرایط فیزیکی و اجتماعی محیط محرک، بکر، جدید و تعاملی موزه ها در بعضی از تحقیقات در آموزش دانش آموزان بازدید کننده از موزه، منفی ارزیابی شده است (کوباتا و اولستر 1991؛ اندرسن و لوکاس 1997(؛ اما تحقیقات دیگر دهه های 1990 نشان دادند که دانش آموزان از بازدیدشان از موزه لذت می برند و همین افزایش علاقه و تفریح در پی برنامه ی بازدیدهای بعدی که به نتایج

آموزشی بسیار با ارزشی می انجامد، سال ها در ذهن باقی خواهند ماند (اندرسن 1998؛ اندرسن 1997، آیرز و ملیر 1998؛ رامی- گاسرت، والبرگ و دیگران 1994؛ رنی 1994؛ ولینز، جنسن و دیگران 1992(.

بیتگور، سرل و همکارانشان در سال 1994، بیش از 150 مقاله که بیشتر آن ها مربوط به ایالات متحده بود را بررسی کردند. آن ها در فصلی از گزارششان به نام «تأثیر آموزش غیر رسمی بر بازدید کنندگان موزه ها«، به نتایج زیر دست یافتند:

به طور خلاصه، آن چه که باید در باره ی تأثیر آموزش غیر رسمی و موزه های علوم، فضاهای باغ وحش و آکواریوم ها بدانیم کدام اند، و بعد از این چه باید بکنیم؟

1. آموزش غیر رسمی اثراتی اعم از ذهنی، عاطفی و فیزیکی برنامه ریزی شده و برنامه ریزی نشده دارد.

2. آشنایی با محیط هم از نظر روانی و هم از نظر فیزیکی عامل بسیار مهمی است که می تواند بر نحوه ی تأثیرگذاری چه مثبت و چه منفی مؤثر باشد.

3. شرایط اجتماعی می تواند بر نحوه ی تأثیرگذاری مؤثر بوده و آن را غنا بخشد. بیشترین تأثیر مثبت را شرایط تالارهای نمایش که مطابق با امکانات آموزش غیر رسمی مانند تعامل، مشارکت، راهنمایی های والدین به فرزندان و روابط صمیمی میان اعضای گروه های بازدید کننده هستند، دارند.

4. شرایط محیطی بر نحوه ی تأثیرگذاری مؤثر بوده و آن را تقویت می کند و امکانات تالارهای نمایش که مناسب عوامل آموزش غیر رسمی هستند، بیشترین تأثیر را می گذارند؛ امکاناتی مانند تجربیات واقعی، و تأکید بر مفاهیم و روش های مناسب در برقراری ارتباط.

5. ارزیابی تأثیرات خاص خانه های علم با ابزارهای مربوط به علم تجربی اغلب برای مجموعه های پراکنده و متنوع آموزش غیر رسمی نامناسب اند و نتیجه ی چنین ارزیابی ای غالبا ناامید کننده یا بی اهمیت است.

6. تأثیرات خانه ی علم را می توان با استفاده از بازخورد اطلاعات مربوط به بازدید کنندگان و به کاربردن آن ها در مراحل طراحی و برپایی تالارهای نمایش در هنگام پیشرفت کار غنا بخشید.

7. برای سنجش نقش موفق موزه ها در آموزش غیر رسمی، ارزیابی علمی و فوری ضروری است.

8. تحقیقات آینده درباره ی تأثیر موزه ها نیاز به استفاده از تلفیقی از روش ها و راهکارهای متعدد و نظام مند دارد که با تجربه ی داوطلبانه، اجتماعی و خودجوش بازدید کنندگان هماهنگ اند.

9. بسیاری از بخش های موزه نیاز به نوسازی و بهبود امکانات دارند؛ حتی اگر بازدید کنندگان گروه گروه به موزه بیایند و شکایتی هم نداشته باشند.

10. اگر موزه ها بخواهند از ادعای خود مبنی بر داشتن نقش آموزشی در جامعه دفاع کنند، ضرورتا باید میزان تأثیرشان بر آموزش غیر رسمی و علوم را افزوده و آن را ارزیابی کنند.

رنی و مک کلافرتی (1995) با تلفیق منابع بسیاری، یک تحقیق آموزشی در باره ی یادگیری در محیط تعاملی خانه های علم و فناوری انجام داده و به این نتیجه رسیدند که بازدید از محیط تعاملی خانه های علم و فناوری، موزه ها، آکواریوم ها و باغ وحش ها فرصت های خودانگیخته ی با ارزشی را برای یادگیری علم توسط دانش آموزان به وجود آورده و بر آموزش آن ها تأثیر می گذارد. به طور کلی، این تحقیق نشان می دهد که دانش آموزان همگی از بازدید خود از موزه

لذت می برند؛ اما میزان و نوع شناختی و احساسی آموزش آن ها متفاوت است. عوامل بررسی شده در تحقیقات نشان می دهد که آموزش تحت تأثیر میزان آشنایی دانش آموزان با محیط، دانش و اطلاعات پیشین آن ها، رابطه ی میان سطح شناخت دانش آموز و روند ارائه ی مفاهیم در تالارهای نمایش، میزان وجود نظم در بازدید، هدف و ماهیت مطالب مورد آموزش و وجوه اجتماعی بازدید، قرار دارد.

تحقیقات جدیدتر تغییر برداشت دانش آموزان از علم را در نتیجه ی بازدید از خانه ی علم به دقت بررسی کرده است. برای مثال تحقیق اندرسن (1999) به مدارک و شواهد قانع کننده ای دست یافته است مبنی بر این که برداشت دانش آموزان از علم با بازدید از خانه ی علم دگرگون می شود. این برداشت به ویژگی های مختلف فراگیر مانند دانسته های قبلی و علاقه ی او بستگی دارد و در میان سایر افراد مثل دوستان، والدین و معلمان اتفاق می افتد و تحت تأثیر سایر منابع اطلاعاتی موجود در زندگی دانش آموز مثل کتاب، تلویزیون، مدرسه، اینترنت، دوستان و خانواده ی او قرار دارد.

رنی و ویلیامز در سال 2000 درباره ی تأثیر بازدید از یک خانه ی علم، بر تلقی بازدید کنندگان بزرگ سال در باره ی علم تحقیق نمودند. به طور خلاصه می توان گفت، یافته های این تحقیق بسیار دل گرم کننده است. مسلما بازدید از یک خانه ی علم بر اکثر بازدید کنندگان تأثیرات به سزایی می گذارد. در این شرایط ارزیابی تأثیرگذاری خانه ی علم مشکل است؛ زیرا هم کوتاهی زمان بازدید که در آن غالبا بزرگ ترها در خدمت کودکان و نوجوانان هستند و هم این که هر کدم از آن ها فرضیه های اطلاعاتی، دانش و تجربیات خاص خود را داشته و در نتیجه تجربه ی بازدید متفاوتی دارند، موجب می شود که ارزیابی این تأثیرگذاری مشکل شود. در مجموع، نویسندگان این گزارش نگران آن اند که بازدید کنندگان

در نتیجه ی این بازدید در تلقی گذشته ی خود مصر شوند که دانشمندان در تمام مسائل اتفاق نظر دارند و مفاهیم و دیدگاه های علمی را قطعی و تغییر ناپذیر بدانند. چنین برداشتی نشان دهنده ی درک صحیح از روند رو به رشد دانش نیست.

فالک در سال 2001 بر اهمیت نقش آموزش اختیاری افراد در درک علوم یا آموزش در محیط خارج از مدرسه تأکید نمود. در بخشی از تحقیق فالک که با همکاری خانه ی علم کالیفرنیا به مدت 10 سال به طول انجامید، با بیش از هزار نفر از ساکنین کالیفرنیا مصاحبه شد و مشخص شد که این افراد فارغ از سن و سال، نژاد میزان درآمد، آموزش و جنسیت، علاقه ی بسیار زیادی به علم و فناوری دارند. هم چنین افراد مصاحبه شونده، میزان دانش خود را متوسط و یا کمی بالاتر از حد متوسط عنوان کرده اند. تقریبا همه ی آن ها حداقل یکی از حوزه های علمی را که واقعا برایشان جالب بود نام بردند و نزدیک به نیمی از این افراد اظهار داشتند که آن ها دانش خود را از علم و فناوری در اوقات فراغتشان آموخته اند (فالک 2002(. مصاحبه شوندگان موزه ها را پس از کتاب، تجربیات زندگی، تلویزیون و مدرسه به عنوان چهارمین منبع آموزش خود در باره ی علم و فناوری عنوان کردند.

شمار رو به رشد تحقیقات دقیق نشان می دهد که بازدید از یک خانه ی علم می تواند تأثیر خارق العاده و بنیادینی در آینده ی فرد بگذارد؛ مثلا اسپاک در سال 2000 طی مصاحبه ای با برخی از کارکنان موزه از آن ها خواست تا نمونه هایی از آموزش های بنیادی که خود در موزه تجربه کرده یا شاهد آن بوده اند، روایت کنند. او می نویسد: «در این مصاحبه ها 400 مورد از این قبیل تجربیات بیان شده است که نزدیک به 200 مورد آموزش بنیادی داشته اند و 30 تا 35 مورد گفته اند که آموزش آن ها در موزه، زندگی شان را واقعا متحول ساخته

است. خاطرات مذکور در این تحقیق بر شرایط مهم در آموزش کودکان و نوجوانان بازدید کننده که جنسن در سال 1994 مشخص نموده است، مهر تأیید می زند. این شرایط عبارت اند از:

– ایجاد هماهنگی با علایق فردی و زمینه های فرهنگی و خانوادگی فرد بازدید کننده؛

– هماهنگی میان موضوعات و مسیر حرکت فرد بازدید کننده؛

– استقلال نسبی فرزندان از والدین؛

– تنوع در فعالیت ها و محتوای موضوعات.

فالک و دیرکینگ (2000) نکات مهم مرتبط با ثبت تحقق آموزش در موزه ها را خلاصه نمودند. این نکات عبارت اند از:

– طی سال ها ثابت شده است که تلاش برای ارائه ی دلیل و مدرک برای تحقق آموزش در موزه ها کاری سخت و چالش برانگیز است. این موضوع به این دلیل نیست که گواهی در این زمینه وجود ندارد، بلکه از این رو است که محققین آموزش موزه ها، کارکنان حرفه ای موزه و عموم مردم تقریبا به لحاظ تاریخی سؤال های اشتباهی در این زمینه داشته اند و شیوه های نادرستی را برای تحقیق به کار می برند.

– تحقیقات اخیر که تصویر درستی از پرسش های تحقیقاتی داشته است و از ابزارهای مناسبی برای ارزیابی استفاده می کند، قویا این نظریه را تأیید می نماید که بازدید از موزه، تحقق اهداف آموزش را تقریبا برای همه ی بازدید کنندگان تسهیل می نماید.

– بازدید کنندگان در انواع موزه ها مطالبی در باره ی همه ی ابعاد دانش بشر اعم از تاریخ، علوم و هنر می آموزند. آن ها بسیاری از مفاهیم کلی را آموخته و دانش و علاقه شان افزایش می یابد. با این حال، جزئیات آن چه آموخته اند، طبیعتا کاملا فردی و منحصر به فرد است.


1) به نقل از مقاله ی «تأثیر موزه های علوم و خانه های علم بر جامعه و محیط پیرامون» دفتر اجرایی موزه ها؛ صص 5 تا 9.