جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

یافته‌های پژوهشی در مورد نقش انگیزش و تشویق درونی

زمان مطالعه: 2 دقیقه

در سال‌های مدرسه غالباً نمره و معدل مبدل به پاداش بیرونی می‌شود. پاره‌ای از تحقیقات نشان داده است که نمره، انگیزش درونی را کاهش می‌دهد. یکی از این محققان «هارتر» است که آزمایشِ جالبی

در این مورد انجام داده است. او به کودکان کلاس‌های پنجم و ششم دبستان یک تکلیف «واژه‌سازی» ارائه داد که این واژه‌ها از لحاظ دشواری در چهار سطح مختلف قرار گرفته بودند. به نیمی از دانش‌آموزان گفته شد که این کار یک سرگرمی و بازی است و به نیمی دیگر گفته شد که این کار یک تکلیف درسی است و به آنان نمره‌ای تعلق خواهد گرفت. پس از اجرای عملیات طرح پژوهشی و کنترل متغیرهای مختلف، نتیجه نشان داد آن‌هایی که به انتظار نمره کار کرده‌اند، مسائل ساده‌تری انتخاب نموده‌اند. این گروه در مقایسه با گروهی که حل کردن مسائل را بازی و تفریح می‌دانسته‌اند لذت کمتری برده و در مقابل، از احساس شکست اضطراب بیشتری داشته‌اند (هارتر 1981(.

اما چگونه می‌توان این یافته‌ها را با اصل بنیادی روان‌شناسی مبتنی بر این که پاداش باعث تقویت بیشتر رفتار می‌شود، مطابقت داد؟

اول این که، پاداشت فقط فعالیتهایی را تضعیف می‌کند که به خودی خود برای شخص جالب هستند، یعنی فعالیتهایی که خود کودک بدون آن‌که فشار خارجی بر او تحمیل شود آن را انجام می‌دهد. اگر مربی بخواهد کودک را در فعالیتی که خودِ او انتخاب نکرده شرکت دهد، ممکن است در وهله‌ی نخست تعیین پاداش‌های خارجی مؤثر باشد، اما در نهایت کودک به محرک‌های خارجی وابسته

می‌شود و به محض قطع مشوق‌ها انگیزه‌ی پیشرفت متوقف می‌گردد.

دوم این که، به دلیل آن که پاداش غیر منتظره علاقه‌ی درونی را افزایش می‌دهد، ظاهراً خودِ جایزه نیست که علاقه‌ی درونی کودک را کاهش می‌دهد بلکه فکر این که کار را برای دریافت پاداش انجام داده است باعث کاهش علاقه‌ی درونی او می‌شود.

بنابراین، اگر کودک به طور ارتجالی (خود به خودی) به فعالیتی علاقه‌مند باشد، دخالت و تشویق‌های بی‌جای والدین احتمالاً منجر به کاهش کنش‌وری طبیعی و انگیزه‌ی درونی او می‌شود. در واقع، اطرافیان ممکن است با دخالت‌های ناشیانه‌ی خود «بازی» را به «کار» تبدیل کنند و یک فعالیت درون‌زا و خودگردان را به یک تکلیف برون‌زا و وابسته به منبع نیروی خارجی تبدیل نمایند (لپر 1989(. به عنوان مثال گفته می‌شود: «هر بار که بیست گرفتی به تو جایزه می‌دهم«. هر چند چنین روش‌هایی باعث می‌شود که کودک برای موفق شدن تلاش کند اما ممکن است گاهی نافی علاقه‌ی خودجوش او به تکلیف یا فعالیتی باشد که خود از آن لذت می‌برد. انگیزه‌ی شخص در جهت انجام یک تکلیف ممکن است «درونی» باشد، نظیر این که شخص از آموختن چیزهای جدیدی لذت می‌برد یا در می‌یابد که خودِ تکلیف جالب است؛ یا ممکن است «بیرونی» باشد، نظیر این‌که شخصِ دیگری پاداش یا جایزه‌ای را در ازای انجام تکالیفی تعیین کند.

برای تأیید این فرضیه زمانی که کودک برای توفیق در امر

خاصی انگیزش درونی زیادی دارد، مشوق‌های خارجی، در شرایط خاصی، احتمالاً علاقه‌ی درونی او را کاهش می‌دهد. بعضی از یافته‌های مربوط به انگیزش درونی و بیرونی را می‌توان در عناصر زیر که حاصل یک پژوهش علمی است، خلاصه کرد: