»مسأله آزاد کردن عقل است از حکومت تلقینات محیط و عرف و عادت و به اصطلاح امروز از نفوذ سنت ها و عادت های اجتماعی. . . .
قرآن اساسش بر مذمت کسانی است که اسیر تقلید و پیروی از آباء و گذشتگان هستند و تعقل و فکر نمی کنند تا خودشان را از این اسارت آزاد کنند.«
شهید مطهری(1)
»تعلیم و تربیت، پرورش انسانی است که با شک، اندیشه را از قید و بند عادات و عقاید تلقین شده آزاد سازد و بیاموزد که چگونه در وضع و حالت عدم اطمینان زندگی کند و در عین حال از اظهار نظر و اقدام خودداری ننماید.«
برتراند راسل
پدر و مادر بر اثر محبت[حمایتی] خود نمی گذارند که کودک به خودش واگذاشته شود. او در خانواده ی خودش نیست؛ نمی گذارند که خودش باشد. کودک، هر گاه از اعمال پدر و مادر بر حسب تقلید و اقتباس هم سویی می کند، او را تشویق می کند و هر قدر در اعمال و رفتار خود همانند سازی مکانیکی از والدین را به نمایش بگذارد وی را تقویت می نماید.
امیل شارتیه
تربیت واجد یکتایی و بی همتایی فرد با فرهنگ و تمدن خویش است. بدین معنا که فرد تربیت شده کسی است که سرانجام، خود مربی خویش گردد و بتواند اولاً عادات خود را به تبعیت از مفاهیم ارزشی وا دارد، ثانیاً ارزش های دانی را تابع ارزش های عالی سازد و سرانجام ارزش های فرهنگی و تمدن را به صورت ترکیبی در نوع خود یکتا و بی همتا سازد. این ترکیب، خاص همان نمود روحانی انسان و آدمیت اوست.(2)
غالب انسان ها، هنگام تولد به همان سهولتی که یک کتاب در اسباب کشی گم می شود، روح خود را گم می کنند.(3)
»کریستیان بوبن«
آن کس که به درک صحیحی از مسأله ی فرهنگ رسیده است مانند کسی که ثروتی نامشروع را به ارث برده یا شاهزاده ای که از قِبَل قساوت نیاکان خویش زمام امور را به دست دارد، احساس رنج می کند.
»نیچه(4)«
1) به نقل از کتاب تعلیم و تربیت در اسلام؛ انتشارات صدرا؛ سال 1368؛ ص 46.
2) عقاید تربیتی؛ کرشن اشتاینر؛ دکتر علی محمد کاردان؛ مجله ی دانشکده ی ادبیات؛ سال ششم؛ شماره ی 1؛ ص 2.
3) زندگی از نو؛ ص 87.
4) انسانی، زیادی انسان؛ ص 249.