جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

گزین های آغازین (1)

زمان مطالعه: 4 دقیقه

گل با گل زرد گفت: زرد ار چه نکوست

سرخی دهمت که جلوه گیرد رگ و پوست

گفتش گل زرد راست گفتی، اما

من جامه ی عاریت نمی دارم دوست

»نیما یوشیج«

مربی اصلی، ازلی و ابدی ما، فطرت ماست و دانش فطری که برخاسته از طبیعت درونی آدمی است، بهترین راهنمای آدمی است.

»سقراط«

اولی آن بود که در طبیعت کودک نظر کنند و از احوال او به طریق فراست و کیاست اعتبار گیرند تا اهلیت و استعداد چه صناعت و علم در او مفطور است و در تحت این تفاوت و تباین که طبایع مستودع است سری غامض و تدبیری لطیف است که نظام عالم و قوام بنی آدم بدان منوط می تواند بود.

»خواجه نصیرالدین طوسی«

ای درویش! هر که طلب وجود می کند به آن می ماند که در حکایت آمده است که: «ماهیان روزی در دریا جمع شدند و گفتند که ما چندین گاه است که حکایت آب و صفات آب می شنویم و می گویند که هستی و حیات ما در آب است و بی آب، حیات و بقای ما محال است. بلکه حیات جمله چیزها از آب است و ما هرگز آب را ندیدیم و ندانستیم که کجاست. اکنون بر ما لازم است که دانایی طلب کنیم تا آب را به ما نماید یا به تحقیق خبری دهد که در کدام اقلیم است تا اگر ممکن باشد به آن اقلیم رویم و آب را ببینیم. چون به خدمت دانا رسیدند طلب آب کردند. دانا فرمود:

ای در طلب گره گشایی مرده

با وصل بزاده از جدایی مرده

ای بر لب بحر تشنه در خواب شده

وی بر سر گنج از گدایی مرده

و این از آن جهت بود که ماهیان به غیر آب چیزی دیگر ندیده بودند. لاجرم آب می دیدند و نمی دانستند که چیزها به اضداد روشن و هویدا گردد«.

»عزیزالدین نسفی«

سال ها دل طلب جام جم از ما می کرد

آن چه خود داشت ز بیگانه تمنا می کرد

گوهری کز صدف کون و مکان بیرون بود

طلب از گمشدگان لب دریا می کرد

بی دلی در همه احوال خدا با او بود

او نمی دیدش و از دور خدایا می کرد

»خواجه حافظ شیرازی«

بدان که اصل خوشی ها و نورها و فراست ها و بوهای خوش و چیزهای خوب، تمامی در طبیعت آدمی موجود است. چون آن ها از افاضه و ریزش نفس بر طبیعت، به فرمان خداوند است.

»ملا صدرای شیرازی«

قانون تربیت کودک، در طبیعت او نهفته است.

»امانوئل کانت«

اگر می خواهی در رفتار کسی تغییری بزرگ به وجود آوری باید از راهی موافق طبیعت او وارد شوی.

»سیدنی اسمیس«

تا طبیعت را به آن چه طبیعت نیست مجهز نکرده ایم، از تربیت طبیعی سخن نتوان گفت.

»ژان ژاک روسو«

طبیعت اقتضا می کند که اطفال قبل از مرد شدن، کودک باشند. اگر بخواهیم این نظم طبیعی را به هم بزنیم، میوه های پیش رسی به دست خواهیم‌ آورد نارس، بد مزه و فاسد!

»ژان ژاک روسو«

وضع طبیعی وضعی است که دیگر وجود ندارد. شاید هرگز وجود نداشته باشد و دوباره به وجود نخواهد آمد ولی در عین حال این وضعی است که ما باید آن را فرض بگیریم تا بتوانیم درباره ی وضع موجود داوری کنیم.

»ژان ژاک روسو«

در وجود همه ی ما به طور فطری و آگاهانه یک نوع عشق خدایی هست که در حقیقت اساس تعلیم و تربیت ما در مکتب ابدی است. در وجود بهتر ما، در بعد الهی وجود ما، یک عشق لایتناهی نهفته است و کسی که به بعد الهی وجود خویش به دقت و روشنی پی می برد خود را در این عشق لایتناهی که در ذات خداوند منبعث می شود و همه ی موجودات را شامل می شود محصور می بیند.

»اسپینوزا«

آن چه چهره ی واقعی طبیعت را از نظر انسان می پوشاند خطاهای انسانی است که به علت خروج از طبیعت خویش حادث شده است و در شناخت طبیعت، و نتیجتاً بنا نهادن راه و رسم و معتقدات غیر طبیعی و زیان بار به خطا رفته است. بهترین روزگار انسان زمانی بوده است که در وضع طبیعی و در آغوش طبیعت می زیسته است.

»به نقل از کتاب: درد بی خویشتنی«

مطالعه در طبیعت، اصل و ریشه ی تربیت است و بقیه شاخ و برگ. آن را با فکر و دست خود مطالعه کنید.

»از کتاب اخلاق مردان بزرگ«

هر چند تربیت، مردمان را کامل تر کند، به همان میزان مضامینی که تخیل می کنند، غنی تر و متنوع تر می شود، اما به همان اندازه خود آن مردم ظاهر سازتر می گردند، زیرا تربیت پیش از هر چیز، هنر پنهان سازی حالت طبیعی و فطری خویشتن آدمی است!

»لوفردلاشلو«

انسانیت انسان در وضع طبیعی هیچ کم و کاستی ای ندارد. در این وضع عقل انسان کامل است و قانون اخلاق طبیعی را کشف کرده

است. در واقع، عقل انسان همان قانون طبیعی است، زیرا عقل حکم می کند که همه ی افراد انسان با هم برابر و از یک دیگر مستقل اند و هیچ کس حق ندارد به جان و مال دیگری آسیب برساند.

»جان لاک«

اگر به کودک فرصت دهید تا به طور طبیعی مطلبی را با صرف بیش از سه روز وقت شخصاً کشف کند، به تسریع رشد او بیش تر کمک کرده اید تا این که همان مطلب را فوراً به صورت عاریه ای از بیرون در اختیار او بگذارید.

»ژان پیاژه«

همان گونه که جهان همواره از درون دارد ویران می شود تا بیرون آن آباد شود، تربیت کنونی نیز همواره آدمی را از درون تهی می کند تا بیرون او زینت یابد.

مربیان طبیعی کودک عبارت اند از:

– نیاز و رغبت فطری

– رنج و زحمت مصلحتی!

– عشق و محبت پنهانی!

»مظلومی«

فضائل اخلاقی تا موقعی ارزش دارد که با طبیعت و سرشت آدمی منافات نداشته باشد.

»ویلیام شکسپیر«

انسان هنوز به گونه ای تربیت نشده و یاد نگرفته است که آن گونه به حوادث نگاه کند که تلخ ترین و دردناک ترین آن ها را هشیارکننده و سازنده ی طبیعت خویش بداند او هنوز یاد نگرفته است که باید قدرت را از درون ضعف، نعمت را از درون نقمت، عسر را از درون یسر، صبوری را از درون بی قراری، آرامش را از درون آشفتگی، حیات را از درون مرگ، نور را از درون ظلمت، بی نیازی را از درون محرومیت، گنج را از درون رنج، وصل را از درون هجر، یقین را از درون شک، ثروت را از درون فقر، پاسخ را از درون سؤال، معلوم را از درون مجهول، حقیقت را از درون واقعیت، رحمت را از درون زحمت، رفعت را از درون فروتنی و بالاخره جهان بیرون را از جهان درون استخراج نماید!

تربیت طبیعی ترجمان این کشف و رهیافت درونی استخراج آن است؛ آن هم با معلمان طبیعت، با قانون طبیعت، با بازگشت به طبیعت و الهام از طبیعت. در واقع، این جوهره ی تربیت و اکسیر حیات بخش تربیت طبیعی است که از سنت الله سرچشمه می گیرد و سنت الله همان قانون طبیعی است.

سال ها باید که تا یک کودکی از روی طبع

عالمی گردد نکو یا شاعری شیرین سخن

»سعدی«