جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

گزارش کمیسیون بین المللی آموزش برای قرن بیست و یکم (19 آبان 1374)

زمان مطالعه: 3 دقیقه

[ر. ک: دفتر همکاری های علمی بین المللی وزارت آموزش و پرورش. ]

در جلسه ای که به منظور بررسی گزارش کمیسیون بین المللی آموزش برای قرن بیست و یکم تحت نظر آقای ژاگ دولور تشکیل شده بود آقای دولور بدوا در مورد مسئولیت عظیم آموزش و چالش های قرن بیست و یکم سخنانی ایراد کرد. وی سپس گفت در گزارش، برای آموزش در قرن آینده 4 پایه و ستون در نظر گرفته شده است.

– آموزش برای شناختن (چرایی)

– آموزش برای توانستن (چگونگی)

– آموزش برای بودن

– آموزش برای همزیستی

مشکلات قرن بیستم می روند که به قرن بیست و یکم منتقل شوند. این مشکلات اعم از توسعه یافتگی و نابرابری، فقر و وضعیت زنان و کودکان، درمقابل جریان نظام جدید یکپارچگی جهان که در آن به دلیل توسعه فوق العاده وسائل ارتباط جمعی، دنیا به صورت دهکده در می آید قرار می گیرند. بیکاری، فقر، مشکلات اقلیت های اجتماعی و تقابل های متعددی مانند مادی گری در مقابل دین گرایی، سنت گرایی در مقابل مدرنیزم و یکپارچگی فرهنگی، بینش کوتاه مدت در مقابل بلند مدت و. . . را فقط به کمک آموزش مناسب می توان مهار کرد.

آموزش برای شناختن

همانطور که سنت نیکویی در غرب است باید در این جهت کنجکاوی افراد و عشق به شناختن را تقویت کرد چون پایه و انگیزه آموزش در گرو این کنجکاوی برای شناختن است.

آموزش برای توانستن

در این بعد شاگردان باید نحوه ثبت را بیاموزند و سپس رویکردی چند بعدی و جامع به مسایل را یاد بگیرند. مثلا یک پروژه آبیاری که جهات مختلف علمی را در بر می گیرد.

آموزش برای بودن

چه بودن؟ آزاد شدن از تمامی جهل و نادانی. در غرب تأکید بر آزادی های بیرونی است در حالی که در مذهب و تفکر بودایی آزادی از قیود داخلی و روحی انسانها مطرح است: زندگی کردن در هماهنگی و تفاهم با خود و طبیعت همانطور که در تفکر گاندی مشهود بود و فقیر و غنی برای زندگی تفاهم آمیز دعوت می شدند.

آموزش برای همزیستی

این امر در تفکر بودایی از طریق آموزش برای «دادن» بیشتر از دریافت کردن، انجام می شود. همبستگی که آرمان مسیحیت نیز هست (در دادن به دیگری است که بیشتر دریافت می کنیم) در این بعد انسانها باید فدا کردن منافع شخصی برای منافع جمع و دیگری را بیاموزند.

آموزش فقط برای اهداف حرفه ای و اقتصادی نیست. آموختن برای زندگی کردن و درک جهانی است که در آن زندگی می کنیم. آموزش دائمی با بازآموزی حرفه ای تفاوت دارد و فقط به آن منحصر نمی شود.

آموزش فقط جمع کردن مقدار زیادی اطلاعات نیست، چون با توجه به حجم عظیم و فزاینده اطلاعات چنین شیوه ای به جایی نمی رسد. آموزش باید ایجاد کننده این توانایی باشد که فرد در هر لحظه امکان دسترسی به اطلاعاتی را که مایل است داشته باشد نه آنکه همه را در حافظه خود بگنجاند.

آقای دولور در مورد لزوم حفظ و تقویت احترام به معلم و استاد تأکید کرد که هرگز بانک اطلاعاتی و کامپیوتری جایگزین معلم و خانواده نمی تواند بشود، چه معلم از این وسایل استفاده می کند ولی تجربه خود را نیز بیان می کند. بر این اساس باید نقش معلم و مربی را تجدید و احیاء کرد و در بروز نمودن آگاهی آنها اهتمام کامل داشت و در بهبود وضعیت اجتماعی، مادی و فرهنگی کادر آموزشی تلاش زیادی کرد.

در مورد سیاست های آموزشی

نظر آقای دولور بر عدم لزوم فرمهای آموزشی پشت سر هم و سریع بود، چون پاسخ و نتیجه هر رفرم مدت ها بعد معلوم می شود. همچنین شایسته است که تمرکززدایی در امر آموزش دنبال شود تا نوآوری و تنوع در محتوای آموزشی امکان رشد و خلاقیت را بدهد. در واقع آموزش مانند یک لباس از پیش دوخته شده برای تمام کشورها قابل استفاده نیست و حتی در یک کشور باید با شرایط مختلف تطبیق داده شود.

برای آماده شدن بهتر در طلیعه قرن جدید باید در هر کشور و هر فرهنگ گفتگو را آغاز کرد و تلاش کرد تا اصول تغییر ناپذیر را با تغییرات غیر قابل اجتناب هماهنگ ساخت و آشتی داد.