پژوهش های ما نشان می دهند والدین برای آگاهی از احساسات فرزندانشان، نخست باید از هیجان های خود و سپس فرزندانشان آگاهی داشته باشند و اما «آگاهی هیجان» چه معنایی دارد؟ آیا به معنای «زود بروز دادن احساسات خود» است؟ از بین بردن حالت دفاعی در خود است؟ آشکار ساختن بخشی از خود که پنهان بوده است؟ اگر چنین باشد، پدرانی که ذاتا محتاط و خویشتندار هستند نمی دانند که چه بر سر باور مردانگی که از دوران دبیرستان آن را حفظ کرده اند، خواهد آمد. آیا از آنها انتظار می رود به یکباره در سینما گریه کنند یا پس از مسابقات فوتبال پدران دیگر را در آغوش بگیرند؟ مادرانی که تلاش می کنند هنگام اضطراب صبور و مهربان باشند نیز ممکن است نگران شوند. وقتی بر احساس ناراحتی یا خشم متمرکز می شوید چه روی می دهد؟ آیا بر سر فرزندتان نق می زنید، از او شکایت می کنید یا از دست او بسیار عصبانی می شوید؟ آیا علاقه و وفاداری خود را نسبت به او از دست می دهید؟
در حقیقت، پژوهش های ما نشان می دهند اشخاص می توانند از هیجان های خودآگاه باشند- و بنابراین آمادگی کافی برای آموزش هیجان داشته باشند- بدون نیاز به بروز بیش از حد احساس و بدون احساس از دست دادن کنترل. آگاهی هیجانی یعنی شناخت هیجان و احساسات در خود و هوشیار بودن نسبت به وجود هیجان ها در دیگران.