جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

گام دوم: شناخت هیجان به عنوان فرصتی برای صمیمیت و آموزش

زمان مطالعه: 2 دقیقه

گفته می شود که در فرهنگ نشانه ای کشور چین، واژه «فرصت» با «بحران» همخوانی دارد. ارتباط بین این دو مفهوم در هیچ جایی مناسب تر از نقش والدین بودن نیست. این بحران می تواند بادکنکی ترکیده شده، نمره نیاوردن از درس ریاضی، یا پیمان شکنی یک دوست باشد. چنین تجارب منفی فرصتی بسیار مناسب برای همدلی کردن است تا بتوانیم ارتباط صمیمی با فرزندان برقرار کنیم و شیوه های رویارویی با احساسات را به آنها بیاموزیم.

برای بسیاری از والدین شناخت هیجان های منفی کودکان به عنوان فرصت هایی برای چنین پیوند و آموزشی، موجب آرامش، رهایی و درک عمیق مسأله می شود. می توانیم خشم فرزندمان را چیزی غیر از مبارزه طلبی با قدرت خودمان بدانیم. ترس کودک، گواهی برای عدم شایستگی ما برای فرزند پروری نیست و ناراحتی او نباید به منزله «یک اتفاق شوم دیگه که امروز باید به آن بپردازم» تلقی شود.

وقتی کودک ناراحت، خشمگین یا ترسیده است بیش از هر زمان دیگری به پدر و مادرش نیاز دارد. توانایی یاری کودک غمگین برای آرام شدن آن چیزی است که موجب می شود بیشتر احساس پدری و مادری داشته باشیم. با پذیرش هیجان های فرزندمان مهارت آرام ساختن خودش و همچنین مهارت هایی که به کارگیری آنها در همه مراحل زندگی سودمند است را به او می آموزیم.

گر چه برخی والدین تلاش می کنند احساسات منفی فرزندان خود را نادیده بگیرند به این امید که این احساسات از بین خواهند رفت، اما این شیوه به ندرت کارساز است. بر عکس احساسات منفی وقتی از بین می روند که کودک بتواند در مورد آنها صحبت کند، آنها را نامگذاری کند و احساس کند دیگران او را درک می کنند.

بنابراین شناخت و پذیرش سطوح پایین هیجان از همان آغاز، بیش از تبدیل شدن

به یک بحران، امری کاملا منطقی به نظر می رسد. اگر کودک پنج ساله شما برای رفتن به مطب دندانپزشکی مضطرب است، بهتر است ترس او را پیش از رفتن به دندانپزشکی بررسی کنید تا اینکه صبر کنید بر روی صندلی دندانپزشکی بنشیند و گریه و زاری کند. اگر فرزند دوازده ساله شما به دلیل اینکه دوست صمیمی اش موقعیتی را که او از دل و جان می خواسته در بازی بیسبال بدست آورده، بهتر است او را یاری کنید در مورد احساساتش با شما گفتگو کند تا اینکه در بگو و مگوی بین دو دوست در هفته آینده این احساسات به شیوه ای انفجاری بروز کند.

همچنین بررسی احساسات خفیف پیش از بالا گرفتن، این فرصت را به خانواده می دهد تا مهارت های گوش دادن و حل مسأله را در مورد مسائل کوچک به شیوه عملی به کار گیرند. اگر توجه خود را به اسباب بازی شکسته یا دعوای کوچک فرزندتان نشان دهید این تجربه می تواند فرصتی برای ایجاد نزدیکی و صمیمیت با او باشد. فرزند شما می آموزد که شما حامی او هستید و هر دو با همکاری هم به حل مسأله می پردازید و وقتی بحران بزرگی برای فرزندتان پیش می آید شما آمادگی دارید تا با هم با آن رو به رو شوید.