مسأله ازدواج پدر یا مادر پس از جدائی یا مرگ همسر امری ضرور و از جهات متعددی لازم است. هم از جهت اینکه فرد از حالت تنهائی بیرون آید، هم بدان خاطر که خانواده سر و سامانی پیدا کند و هم بدان علت که کودکان از مراقبت، حمایت و سرپرستی و محبت فردی که جانشین پدر و مادر می شود بهره ای گیرند.
کودکان خردسال در مرگ پدر به فردی نیاز دارند که او را پدر بخوانند و در مرگ مادر به کسی که او را مامان صدا کنند. حتی برخی از کودکان 3-6 ساله رسما از مادر خواستارند که برای شان پدر دست و پا کند و شک نیست بهر میزان که سن کودکان پائین تر باشد امکان پذیرش همسر جدید
بیشتر است.
زندگی کودک با ناپدری و نامادری با دشواری هائی بسیار همراه است از جمله اینکه کودک حاضر به پذیرش فردی جدید که جای پدر یا مادر را تصاحب کرده نیست و آمادگی پذیرش او را ندارد. به همین نظر پدر یا مادر در صورت ازدواج لازم است زمینه سازی هائی برای قبول کودک داشته باشند.
احساسات کودک نسبت به از دست رفتن پدر یا مادر جریحه دار است، ناپدری یا نامادری باید در این رابطه دو وظیفه مهم را رعایت کند یکی آنکه موجبات تسلیت و دلداری و انس او را فراهم سازد و دیگر اینکه در ضمن این امر سعی کند از بیشتر و پردامنه تر شدن ضایعه مرگ پدر جلوگیری نماید.
ما در این بخش سعی داریم خطوط اصلی حیات چنین کودک، احساس و حالات او، دشواری هائی که در رابطه با زندگی برای او پدید می آید را مورد بحث و بررسی قرار دهیم.