تفکیک کودک از محیط و از عوامل متعددی که در سر راه رشد و تربیت او هستند به سادگی میسر نیست. طفل در این عرصه حیات تحت تأثیر دهها عامل است، زمینه و مواردی چون طبیعت، فطرت، غرائز، وضع درونی، مسائلی چون تمدن، جنگ، فرهنگ، هنر، اقتصاد، سیاست، فقر و غنا و. . . در او اثر دارند.
سازمان خانوادگی، محیط روانی، رسانه های گروهی، محیط اجتماعی، جمعیت، مسکن و منطقه حرارت و رطوبت در او مؤثرند و باید تحت کنترل و ضابطه باشند و در آنجا که امکان کنترل نیست کودک را از تأثیر و نفوذ آن باید دور و برکنار داشت.
اینکه چگونه می توان این کنترل را مطرح کرده و کودک را از گمراهی ها و اسیری هوای نفس و لجام گسیختگی ها دور و برکنار داشت خود عنوان بخش دیگر است. در کل باید به این نکته توجه داشت که طفل در دوران خردسالی بحرانی ترین دوران را می گذراند. عدم توجه والدین به امر تربیت آنها خود عامل
تخریب است. تربیت کودکان نیازمند به مراقبتی دائمی است زیرا بسیارند آنانی که در سر راه کودک و در کمین فرزندان هستند. عدم هشیاری زمینه را برای گرفتاری و انحراف فراهم می سازد.