جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

چگونگی هماهنگی بین حکم اخلاقی (استدلال اخلاقی) و رفتار اخلاقی (عمل اخلاقی)

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

یکی از موضوع های اخلاقی که کهلبرگ در تحقیقات خود بدان پرداخته، مسئله ی فاصله بین عقاید، دانسته ها و استدلالهای اخلاقی از یک سو، و رفتار و عمل اخلاقی از سوی دیگر است. اومعتقد است یک جریان شناختی- احساسی (عاطفی) منجر به بروز چنین ناهماهنگی یا بی ثباتی می شود.

کهلبرگ برای ایجاد هماهنگی بین حکم اخلاقی و رفتار اخلاقی الگو و یا شیوه ای را که به چهار مرحله پی در پی تقسیم می شود، پیشنهاد می کند:

1- تفسیر فرد از موقعیت اخلاقی: فرد در برخورد با یک موقعیت اخلاقی اولین اقدامی که می کند این است که بر اساس مراحل ششگانه ی استدلال اخلاقی کهلبرگ، تفسیری از واقعه یا داستان اخلاقی ارائه می دهد.

2- انتخاب: فرد در قدم بعدی، عملی را که مناسب با آن موقعیت اخلاقی تلقی می کند، بر می گزیند. در این انتخاب نیز همان مرحله ی استدلال اخلاقی فرد نقش دارد.

3- در قدم بعدی، فرد به میزان مسئولیت و الزامی که این انتخاب برایش می آورد توجه می کند و در واقع در این مرحله قضاوتی درباره ی مسئولیت آفرینی و موقعیت و انتخابی که کرده انجام می دهد. 4- در انتها، اگر قضاوت مرحله ی قبلی به میزان کافی مسئولیت ساز و الزام آور باشد آن انتخاب به عمل می پیوندد و بالاخره حکم اخلاقی به رفتار اخلاقی منجر می گردد (این احساس مسئولیت از درون، فطرت و طبیعت کودک و معیارهای درونسازی شده که دارای باری عاطفی و احساسی است، ناشی می شود و نمی توان صرفا با القاء و عوامل بیرونی و استدلالهای عقلایی اورا به این حالت وادارکرد) و اگر مسئولیتی به همراه نیاورد، امکان وقوع رفتار اخلاقی به همراه حکم اخلاقی کم می شود (یعنی تضاد یا شکاف بین حکم اخلاقی و رفتار اخلاقی(.