مقوله «نگرش» ها و چگونگی تغییر آنها نیز موضوع مهمی است که بخش عمده ای از تکنیک های روان شناختی را در تعلیم و تربیت به خود اختصاص می دهد. کاربرد تربیتی از نظر چگونگی شکل گیری، تغییر و اصلاح نگرش ها ریشه در «روان شناسی اجتماعی» دارد. بخش عمده ای از تحقیقات «روان شناسی اجتماعی» مربوط به موضوع نگرش ها و شیوه های روان شناختی تغییر و اصلاح آنها می باشد. در اینجا به طور اجمالی و فهرست وار ویژگی های نگرش و چگونگی شکل گیری و پدید آیی آنها را از منظر روان شناسی اجتماعی مرور می کنیم: (1)
– ترکیب شناخت ها، احساس ها و آمادگی برای عمل نسبت به یک چیز معین را نگرش شخصیت نسبت به آن چیز می گویند.
– هر نگرشی دارای «سه مؤلفه» یا سه عنصر شناختی، «احساسی» و «آمادگی برای عمل» است.
– نگرش همچنین دارای سه ویژگی است: نخست آنکه معطوف به یک شیء، شخص، رویداد یا موقعیت است. دوم آنکه نگرش معمولا ارزشیابانه است. و سوم آنکه دارای ثبات و دوام قابل توجهی است.
– نگرش هر شخص نسبت به یک موضوع برآیند خوشه های متعددی از نظرهای منفی و مثبت نسبت به آن موضوع است.
– دو بعد از نگرش ها حائز اهمیت فوق العاده ای هستند: یکی تضاد بین پیچیدگی شناختی و سادگی ارزشیابانه آن، و دیگری آنکه همه ی عناصر نگرش به طور متقابل به هم مربوط ند و هر یک از عناصر بر عناصر دیگر تأثیر دارند.
– تکوین نگرش ها بر اساس فرآیندهای یادگیری، یعنی، شرطی شدن و تقویت، تداعی و تقلید صورت می گیرد.
– دانش آموزان در جریان رشد خود در معرض اطلاعات گوناگون قرار می گیرد که بعضی مثبت و بعضی منفی هستند. برای بعضی رفتارها تقویت و برای برخی دیگر تنبیه می شود، و مقداری از رفتارها را نیز از طریق تقلید می آموزد. همین روند برای آموزش و شکل گیری نگرش ها نیز صادق است.
– نگرش های دانش آموزان هماهنگ با نگرش های همسالان و خانواده است. این نگرش ها در مدرسه نیز از هماهنگی برخوردار است؛ زیرا مدرسه نیز معمولا در همان محیط زندگی نوجوان قرار دارد.
– نگرش ها پس از شکل گیری از ثبات بیشتری برخوردار شده و تابع اصل ثبات شناختی هستند؛ یعنی، در برابر تغییر مقاومت می کنند و حتی اگر اطلاعات مغایر با نگرش ها به فرد برسد، فرد می کوشد آنها را با چهارچوب نگرشی خود تطبیق دهد.
– عوامل دیگری که در شکل گیری نگرش ها مؤثرند: اول، برآورده شدن نیازهای شخص اند، دوم، کسب اطلاعات و مراجع اطلاعاتی هستند، سومی تعلق گروهی، و چهارمی شخصیت خود فرد.
– اگر چه نگرش ها دارای ثبات و دوام قابل توجهی هستند، اما به هر حال، امکان تغییر آنها وجود دارد و فنونی برای تغییر نگرش در روان شناسی اجتماعی معرفی شده است.
– تغییر نگرش در چهارچوب چند الگوی مشخص تبیین شده است که عبارتند از: الگوی یادگیری یا محرک پاسخ، الگوی شناختی شامل نظریه های مشوق ها و تعارض ها، تعادل، توافق، قضاوت اجتماعی، نظریه ی همسازی شناختی، و الگوی روانکاوانه شامل نظریه کارکردی.
– الگوی یادگیری در مورد تغییر نگرش، بیشتر به اصول یادگیری در این زمینه معتقد است، یعنی، نگرش ها با تغییر الگوهای تقویت یا با تغییر دادن مشوق های نگهدارنده آنها تغییر می یابند.
– یک نمونه از الگوی یادگیری بریا تغییر نگرش الگوی هاولند و همکاران وی است که در آن تغییر نگرش از محرک آغاز و بعد به مرحله ی توجه، ادراک و پذیرش رسیده و بالاخره به تغییر نگرش می انجامد.
– یک پیام که هدف آن تغییر نگرش باشد با پیام رسان، با زمینه ای که پیام ارائه می شود، و با شخصیت پیام گیر در تعامل است.
– مهم ترین عامل مؤثر در مورد شخصیت پیام دهنده، موضوع قابلیت قبول بودن اوست که از وضع ظاهر او گرفته تا تخصص او و مهم بودن او برای پیام گیران، همگی در این قابلیت قبول مؤثرند.
– خود پیام از نظر کیفیت تأثیر، بستگی به عوامل چندی از قبیل یک جانبه یا دو جانبه بودن، ایجاد هیجان و انگیزش در پیام گیران، ترتیب تقدم و تأخر پیام هایی که در رقابت هستند، و نوع وسیله ای که پیام را مستقل می کند، دارد.
– یک پیام برای مؤثر بودن باید در زمینه ای مناسب و در حالی که پیام گیر بتواند آن را دریافت کند، ارسال شود، در غیر این صورت توجه پیام گیر به آن جلب نخواهد شد.
– در مورد شخصیت گیرندگان پیام، معلوم شده است که جنسیت عامل تعیین کننده ای نیست؛ اما عزت نفس، هوش و دیگر عوامل روانی و شخصیتی نقش مهمی دارد.
– نظریه ی مشوق ها و تعارض ها، موضوع نگرش را بر حسب یک تعارض رویکرد- رویگردان در نظر می گیرد. این دیدگاه نیز مانند دیدگاه یادگیری معتقد است که نگرش حاصل مجموعه ای از عناصر مثبت و منفی است؛ یعنی، برآیند سود و زیان حاصل از داشتن نگرش خاصی است. وقتی در زمینه ی داشتن نگرش خاصی شخص دچار تعارض شود، موضعی را اتخاذ خواهد کرد که او را به حداکثر منافع برساند.
– طبق نظریه ی تعادل، در یک نظام تعادلی، دو شخص و یک شیء یا سه شخص در روابط متقابل اند. بسته به نوع ارتباط سه جانبه ای که موجود است، وضعیت کلی نظام یا در حال تعادل خواهد بود و یا در حال عدم تعادل.
– نظریه ی توافق، توجه خود را به اثری که یک فرد با موضعی مثبت یا منفی نسبت به یک شیء یا شخص دارد، متمرکز می کند. در این نظریه حداکثر نظر مثبت با 3+ و حدکثر نظر منفی با 3- نشان داده می شود. هرگونه تغییر در نظر به صورت عددی در فاصله ی بین این دو عدد تغییر می کند. چنانچه اختلاف بین دو نظر وجود داشته باشد، لازم است که برای برقراری تعادل، حرکتی از یکی از دو طرف یا از هر دو در جهت تعدیل نظر صورت گیرد تا دوباره تعادل برقرار شود.
– همچنین بر طبق نظریه قضاوت اجتماعی، پذیرش یک دیدگاه تازه بستگی به این دارد که پیام مزبور در گستره ی پذیرش، گستره ی طرد، یا گستره ی عدم التزام او قرار گیرد. پیام هایی زودتر پذیرفته می شوند (نگرش را تغییر می دهند) که یا در گستره ی پذیرش و یا در گستره ی عدم التزام شخص واقع شوند.
– الگوی همسازی شناختی، بر این مبنا استوار است که انسان پذیرنده ی اطلاعاتی است که با نگرش های او هماهنگی داشته باشند. اطلاعات ناهماهنگ از نظر روانی برای شخص ناخوشایندند و او سعی می کند آنها را به
نحوی تغییر دهد که با نگرش های وی همخوان شوند و یا نگرش خود را تغییر داده با اطلاعات دریافتی هماهنگ کند.
– نظریه ی ناهماهنگی شناختی فستینگر (2) با این توضیح که وقتی دو شناخت همزمان ولی نامتجانس برای فرد پیش آید او را دچار ناهماهنگی شناختی می کند، معتقد است که شخص در چنین حالتی غالبا دست به توجیه رفتار خود می زند. اغلب تعارض های اخلاقی در خانه و مدرسه و جامعه ناشی از همین ناهماهنگی شناختی می باشد.
– ناهماهنگی شناختی غالبا در موقعیت هایی نظیر بعد از تصمیم گیری های غیر قابل برگشت و بعد از دروغگویی در برابر یک مبلغ جزیی ایجاد می شود و در این مورد است که بیشتر انتظار می رود شخص نگرش های خود را تغییر دهد تا شناخت هی او با هم هماهنگ شوند.
– نظریه های کارکردی که در چهارچوب الگوی روانکاوانه طرح شده اند، معتقدند که نگرش ها بدین علت
در شخص پایدارند که کارکردهای مشخص دارند. این کارکردها یا سازگارانه و ابزاری هستند، یا جنبه ی دفاع از خود و برونی کردن دارند، یا دارای کارکرد دانشی هستند و یا در خدمت ابراز ارزش ها هستند. بنابراین، برای تغییر دادن نگرش ها باید کارکردی را که نگرش ها در خدمت آنها هستند شناخت و آن را تغییر داد تا نگرش نیز تغییر کند.
همان گونه که ملاحظه می شود کارکرد اصلی تربیت دینی و تقویت نگرش مذهبی دانش آموزان بر فرایند تغییر نگرش ها متمرکز است. اگر نگرش ها که همان باورهای درونی و ناخودآگاه و تجربی فرد از ارزش ها و فرهنگ ها و طرز تلقی های مختلف است تغییر نکند نمی توان به اثر بخشی تعلیم و تربیت دینی در مدارس امیدوار بود.
1) به نقل از کتاب روان شناسی اجتماعی، دکتر یوسف کریمی (بخش خلاصه فصل ها(.
2) نظریه ی فستینگر (Festinger(، یکی از نظریه های معروف در قلمرو نگرش ها و تبیین هماهنگی ها و یا تعارض های شناختی، عاطفی و رفتاری می باشد.