ایتها الامه انی لا اخاف علیکم فیما لا تعلمون و لکن انظروا کیف تعملون فیما تعلمون(1)
هزاران سال است که هزاران مکتب و آیین و هزاران اندیشمند و نکته بین، درباره ی تربیت و این که چه باید کرد تا آدمی به درستی تربیت شود سخن گفته اند. جهت گیری غالب گفته ها و نوشته ها از موضع «چگونه تربیت کردن» بوده است. این که چه عواملی در تربیت دخالت دارند، چه روش هایی را باید در تربیت به کار بست و چه اقداماتی را باید در تربیت انجام دهیم تا به اهداف تربیت مطلوب دست یابیم. اما کمتر نوشته و
یا اثری مشاهده شده است که تربیت را نه از زاویه ی «باید«ها بلکه از مواضع «نباید«ها موردی بازبینی قرار دهد. به نظر می رسد آن چه که تربیت را امری آسیب زا و متربی را موجودی آسیب پذیر ساخته است اغلب در قلمرو «باید«ها بوده است، زیرا اگر می توانستیم «دست کاری» نکنیم، توصیه نکنیم، دخالت نکنیم، شکل ندهیم، تغییر ندهیم و عادت ندهیم، امکان دست یابی به یک تربیت طبیعی، تربیت درونی، تربیت ناب و تربیت فطری بیشتر و بیشتر بود. اما آن جا که دخالت های ناشیانه و دستکاری های عجولانه آغاز می گردد، مسیر طبیعی و فطری تربیت در جریان رشد و تحول آدمی به انحراف و اختلال کشانده می شود. به عبارتی دیگر باید به صراحت اعلام کرد: آن جا که «درمان» آغاز می گردد، «آسیب» شروع می شود؛ آن جا که «تربیت کردن» شروع می شود، «تربیت شدن» تعطیل می گردد؛ آن جا که «شکوفاندن» انجام می گیرد، «شکفتن» پژمرده می شود؛ آن جا که «راه بردن» آغاز می گردد، «راه افتادن» متوقف می شود؛ آن جا که «شکل دادن» شروع می شود، «شکل پذیرفتن» به تعویق می افتد؛ آن جا که تسریع و تعجیل در رشد دادن صورت می گیرد، پختگی و بلوغ در رشد به تأخیر می افتد؛ آن جا که پیام های ترتیبی تحمیل
می شود، درون سازی پیام ها تعطیل می گردد؛ آن جا که دینی کردن بچه ها برنامه ای و رسمی می شود، «دینی شدن» بچه ها سطحی و تصنعی می گردد؛ آن جا که شخصیت کودک از بیرون تزیین می گردد و سرمایه های فطری کودک از درون تهی می شود؛ آن جا که انتقال دانش صورت می گیرد، اکتشاف آگاهی مدفون می گردد؛ آن جا که سیراب کردن ذهن کودک آغاز می گردد، تشنگی و عطش دانستن خاموش می شود؛ آن جا که پاسخ به نیاز تشدید می یابد، احساس نیاز و میل به کنجکاوی به تعویق می افتد؛ آن جا که الگودهی آغاز می شود، الگویابی تعطیل می گردد؛ آن جا که تشویق بیرونی حاکم می شود، خودانگیختگی درونی مغلوب می گردد؛ آن جا که تنبیه فیزیکی غلبه می کند، تنبیه درونی
مغلوب می گردد؛ آن جا که «عادت دادن» اصل می شود، اختیار کردن فرع می شود؛ آن جا که «نصیحت کردن» صوری، محور قرار می گیرد، «عمل کردن» عمقی محو می گردد؛ آن جا که راه حل ها و پاسخ ها ارائه می گردد، طرح مسأله و جستجوی پاسخ حذف می شود؛ آن جا که «کارت آفرین» هدیه می گردد، منابع «حال آفرین» خشک می شود؛ آن جا که تزریق ویتامین از بیرون آغاز می گردد، تأمین ویتامین از درون تضعیف می شود؛ آن جا که به پا داشتن آغاز می گردد، به پا خاستن فروکش می کند، آن جا که نقش دادن شروع می شود، نقش پذیری کمرنگ می گردد؛ آن جا که بیش از حد به تکالیف فرزندان خود حساس می شویم، حساس شدن آن ها را به تکالیف خودشان مانع می شویم؛ آن جا که به طور دائم فرزندانمان را از همه ی خواسته ها و نیازهایشان کامیاب می کنیم، تحمل ناکامی و مهارت شکیبایی را از آن ها می گیریم. هنگامی که دائما مراقب و مواظب آن ها هستیم مصون ماندن و محفوظ نگه داشتن آن ها را از آلودگی ها و ویروس های اطراف به خطر می اندازیم. هنگامی که خوشبختی را از بیرون برای فرزندانمان فراهم می سازیم، احساس درونی خوشبخت بودن را از آن ها می گیریم. هنگامی که آن ها را از لذایذ ظاهری زندگی بهره مند
می سازیم، فرصت لذت بردن درونی را از آن ها می رباییم. زمانی که آن ها را به دوست داشتن چیزی اجبار می کنیم به نفرت و انزجار آن ها نسبت به آن چیز افزوده ایم.
آن جا که «دانش«ها به طور آماده ارائه می شود، «بینش«ها و «یافتن«ها محصور می گردد. آن جا که «اندوخته«ها و «محفوظه«ها تراکم می یابد، خلاقیت ها و تخیلات سازنده محودود می شود و بالاخره آن جا که چه «باید«ها و چگونه «باید«ها تربیت را از مسیر طبیعی، خود به خودی، فطری و درونی خارج می سازد آن گاه چه «نباید«ها و چگونه «نباید«ها مبدأ و مبنای تربیت فعال می گردد!
در این جاست که سهم «نباید«ها، در تربیت، بیش از سهم «باید«هاست،
و نقش «تربیت اجتنابی» پر رنگ تر از «تربیت ایجابی» است. اثر دخالت نکردن نافذتر از اثر دخالت کردن است؛ دستکاری نکردن، جریان تربیت را بهتر هدایت می کند تا دستکاری کردن. و «تربیت خاموش» گویا تر از تربیت کلامی می شود. تربیت سفید(2) خواندنی تر و آموزنده تر از تربیت نوشتاری می گردد.
به عبارتی دیگر، اگر بتوانیم اصول «تربیت نکردن» را فرا بگیریم، به «تربیت شدن» کودکان استحکامی پایدارتر بخشیده ایم؛ اگر بتوانیم قدرت ضعف در تربیت را بیابیم به قدرت تربیت زیادتر افزوده ایم(3) و اگر بتوانیم در «حاشیه» قرار گیریم و از کنار فعال باشیم بهتر و بیشتر وارد «متن» تربیت می شویم!
در این جاست که می توانیم به ایجاز «تربیت پرهیزی» نزدیک شویم؛ ایجاز در «باز ایستادن«، ایجاز در «اقدام نکردن» و ایجاز در «دخالت نکردن«. آن گاه خواهیم دید که وقتی تربیت «نمی کنیم«، چگونه تربیت خود انگیخته جان می گیرد. وقتی یاد نمی دهیم چگونه «کشف» رخ می دهد. وقتی «تحمیل» نمی کنیم، چگونه «ترغیب» نمایان می شود و هنگامی که «تلقین» نمی کنیم، چگونه «تحقیق» آغاز می گردد.
در این جا از این زاویه می توان تربیت را به گونه ای دیگر طرح کرد. به گونه ای که تربیت نکردن عین تربیت کردن می شود، و شکل ندادن، عین شکل دادن و یاد ندادن، عین یاد دادن و. . . به همین خاطر است که بار دیگر تکرار می کنیم: آن چه را که از «تربیت» می دانیم خطرناک تر از آن چیزی است که «نمی دانیم» و آن چه را که به نام تربیت «انجام می دهیم«، خطرناک تر از آن چیزی است که انجام نمی دهیم.
پس می توان نتیجه گرفت: در چنین شرایطی اگر هیچ اقدامی نکنیم و نگذاریم هیچ اقدامی صورت گیرد قطعا به جریان تربیت، بیشتر کمک کرده ایم. زیرا یک ظرف تهی، سالم تر از یک ظرف آلوده است و یک ذهن خالی، مقدس تر از یک ذهن مخدوش است. یا به عبارتی دیگر، «ندانستن» بهتر از «دانستن غلط» است و «نساختن» سازنده تر از «کج ساختن» است و «شکل ندادن» شکیل تر از «بدشکل دادن» است!
در پایان این پس گفتار کوتاه، بیانی بلند و زیبا از شمس تبریزی که بیان حال این دیدگاه است می آوریم:
اگر به عرش روی، هیچ سود نباشد و اگر بالای عرش روی و اگر زیر هفت طبقه زمین، هیچ سود نباشد. در دل می باید که باز شود. جان کندن همه ی انبیاء و اولیاء و اصفیا برای این بود. این می جستند. . . هر که تمام عالم شد از خدا تمام محروم شد و از خود تمام پر شد. رومی ای که این ساعت مسلمان شود. بوی خدا بیاید و او را که پر است، صد هزار نتواند تهی کردن. . .(4)
1) ای مردم، من از آن چه نمی دانید بر شما ترسی ندارم. ولی بنگرید آن چه را که می دانید چگونه عمل می کنید رسول اکرم «ص«، کنز المعال، جلد 10، حدیث 290003.
2) تربیت سفید، یعنی تربیت پرهیزی، تربیت اجتنابی، تربیت طبیعی و فطری و تربیت درونی که تا آن جا که ممکن است از ارایه ی طرح و برنامه ی بیرونی و تحمیل دستور العمل های تربیتی پرهیز می گردد.
3) اشاره به جمله ای از پائولو فریره صاحب نظر بزرگ تعلیم و تربیت معاصر، گفتگوی «پائولو فریره» با «مارسیه دولته کامپوس» در نشریه پیام یونسکو، دی ماه 1369.
4) مقالات شمس؛ شمس الدین تبریزی، ویرایش متن جعفر مدرس صادقی، ص 11، انتشارات نشر مرکز، 1373.