جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

چگونه افسردگی را در کودکان فرو نشانیم

زمان مطالعه: 7 دقیقه

افسردگی با نومیدی و درماندگی آمیخته است زیرا بر فرضیه ی بی کسی و بن بست استوار است. کودکی که بر اوضاع و شرایط خویش تسلط ندارد، نمی تواند مسائلش را توصیف کند و به راه حل آنها بیندیشد و یا اهدافی را تعیین کرده و در جهت تحقق آنها گام بردارد؛ قادر نیست اثر بخشی رفتار و یا عواقب اعمالش را ارزیابی کند و بدون این مهارتها، حقارت نفس تمام تار و پود وجودش را در بر می گیرد و تمام کانون ها و سرچشمه های امید و ایمان و اعتقاد او را مسموم می کند. برای این که بچه ی افسرده بتواند از این ورطه خود را نجات دهد و کمر راست کند ضرورت دارد راه و روش اثربخشی و تأثیر گذاری در زندگی را به او بیاموزیم و او را در کشف توانایی برای یادگیری، هدف گذاری و پیگیری و دستیابی به اهداف یاری کنیم. رعایت راهنمایی های زیر شما را در رسیدن به این مهم یاری می کند:

1- بچه ها را در تعیین اهداف واقع بینانه کمک کنید؛ اهدافی که با توانایی های آنان متناسب باشد. ممکن است اهداف دور از دسترس بهانه و دستاویزی را در اختیار بچه قرار دهد تا از پیگیری آن ها شانه

خالی کند. بعکس اهدافی که به سادگی دست یافتنی است نمی گذارد بچه با چالش ها و موانع دست و پنجه نرم کرده و استعدادهایش را متجلی کند. بعضی بچه ها به این دلیل در دام افسردگی فرو می افتند که انتظارات اطرافیانشان را زیاد برآورد می کنند و اصولا نمی دانند از کجا آغاز کنند. به جای اینکه فرزندان را ترغیب کنید به مقام و موقعیت افراد شاخص سیاسی، ورزشی و هنری بیندیشد و یا درصدد باشد نقاشی بلند آوازه، رئیس جمهور و یا بازیکن فلان تیم مشهور شود، بکوشید آنچه را که او همین امروز و یا این هفته خواستارش است کشف کنید. البته این کار مستلزم کمی وقتی است، زیرا بچه افسرده به سادگی نمی تواند ذهنش را به خواسته اش معطوف کند. با وجود این می توانیم با پیشنهادهای مان ترغیبش کنیم که درباره ی چگونگی بهبود وضعیت زندگیش اظهار نظر کند. او ممکن است بخواهد برای معاشرت با سایر بچه ها و شرکت در بازی ها و برنامه های گروهی جسارت به خرج دهد و زبان و یا ابزار موسیقی تازه ای را بیاموزد. شما می توانید در تمام طول این مدت در تعیین اهداف و پیگیری نقشه ها، آرمان ها و آرزوهایش یاری و حمایتش کنید و اجازه ندهید اهدافی ساده که کار و تلاش فراوانی نمی طلبد برگزیند زیرا چنانچه گفتیم تعیین و پیگیری اهداف ساده مانع از آن می شود که بچه خود را برای رویارویی با موانع و تنگناها آماده کند و حس اثر بخشی اش را تقویت کند.

2- او را در جهت تحقق اهدافش یاری کنید. سستی و بی میلی در جهت تحقق یک هدف ممکن است نمایانگر این اعتقاد باشد که

هر گونه کار و تلاش در این راستا محکوم به شکست است. بچه های افسرده در نخستین گام های ترمیم و تقویت اعتماد به نفس محتاج حمایت های خاص عاطفی ما هستند. می توانیم با هدایت و نظارت دقیق بر کار و پیشرفت آنان این حمایت عاطفی را تأمین کنیم. می توانیم بپرسیم: «آیا می توانی با دوستانت صحبت کنی و یا در بازی و کار گروهی حضور داشته باشی؟«

اگر ذهنش معطوف به کار است و برای مثال می گوید: «می خواهم کتابی را به طور کامل بخوانم.» یا «می خواهم مطالبی را به طور کامل بنویسم.» یا «می خواهم این جدول را تمام کنم.«، می توانیم با پیروی از رهنمودهایی که در فصل کاهش اضطراب مورد اشاره قرار گرفت محیط آرامی را برایش تدارک ببینیم.

3- پس از هر شکست، به بچه مجال دهید که آن را بپذیرد و آنگاه به اتفاق درباره ی علل آن بحث و گفتگو کنید. به جای اینکه درصدد باشید با پنهان کردن شکست و ناکامی بچه، به اصطلاح از تضعیف روحیه اش جلوگیری کنید، احساساتش را بپذیرید. برای مثال بگویید: «این وضعیت به واقع ناراحت کننده است.» آنگاه همگام با او در جهت یافتن علت ناکامی حرکت کنید. متقاعدش کنید که به دلایل مختلف می توان زمینه های شکست را از میان برداشت و راه پیروزی را صاف و هموار کرد. از او بپرسید که چرا در دوست یابی موفق نیست و آیا تصور نمی کند عدم پایداری او در مصاحبت ها و معاشرت ها موجب این ناکامی باشد؟ و اگر چنین است می تواند در فرصتهای دیگر این نقیصه را جبران کند. آیا او برای شرکت در کار

گروهی مدرسه با ناکامی مواجه است؟ اگر پاسخ مثبت است، اکنون می تواند درک کند که انجام کار گروهی به مسئولیت پذیری بیشتری نیاز دارد و در فرصت های دیگر می تواند آمادگی بهتری به دست آورد. از او بپرسید که آیا می تواند انشاء بنویسد و یا تصویری ترسیم کند؟ به هر حال با بحث و گفتگو می توانید به موانع و تنگناهایی که با آنها دست به گریبان است پی ببرید و به اتفاق راههای غلبه بر این موانع را جستجو کنید.

تقویت اعتماد به نفس به او امکان می دهد که درباره ی مسائلش مثبت فکر کند. چه بسا او در راه پیگیری اهداف و یا بررسی و ارزیابی کارهایش به کمک و حمایت شما نیاز داشته باشد. بچه متکی به نفس می تواند شکست را بپذیرد و با تکیه بر اهرم انعطاف پذیری در کوره عمل راههای متفاوت را بیازماید و برای رفع موانع و دستیابی به اهدافش کوشش به خرج دهد.

4- به او نشان دهید که می تواند بدون حسادت موفقیت های دیگران را تحسین کند. بچه ای که به توانایی های باطنی خود متکی است از مشاهده مهارتها، استعدادها و ویژگی های بچه های دیگر لذت می برد. بعکس بچه ای که دچار حقارت نفس است با دیدن توانایی های بچه های دیگر احساس شکست می کند. چند لحظه بیندیشید و ببینید که خودتان به مهارتها، صورت ظاهر و شخصیت افراد دیگر چگونه توجه می کنید. آیا از چارچوب حسادت، تأسف و اضطراب به آنان می نگرید؟ به هر حال بکوشید هنگام تعریف و تمجید از خصوصیات خوب دیگران، فرزندتان را در این کار سهیم

کنید. به جای اینکه بگویید: «چرا مثل او نمی توانی این کار را انجام دهی؟» بگویید: «کار او عالی و قابل تحسین است!» آنگاه ذهن و دقت خود را به فرزندتان معطوف کنید. این توجه می تواند در قالب تعریف و تمجید ساده ارزشی را که برایش قایلید به او گوشزد کند. برای مثال می توانید درباره ی برنامه روزانه اش بپرسید و یا عقیده اش را درباره ی رویدادهای اخیر جویا شوید.

5- او را در تصمیم گیری کمک کنید و گام به گام تا حصول نتیجه ی نهایی در کنارش باشید. تردیدی نیست که بعضی نتایج خوب و برخی نامطلوب است. به او بیاموزید که خود را با هر نتیجه یا پیامدی تطبیق دهد، ذهنش را به مسایل متمرکز و با عزمی جزم گام های درست بردارد. به طور کلی بچه افسرده به افکار و احساساتش اعتماد ندارد و به همین دلیل برای تصمیم گیری محتاج کمک و حمایت ماست. افسردگی بچه پس از تصمیم برای رفتن به یک میهمانی یا نامنویسی در برنامه های تابستانی و یا آموزش تنیس بدان معناست که او دچار تردید و دودلی است و به شدت به کمک و مساعدت ما نیاز دارد. ما باید درباره ی این که آیا این کار درست است و آیا واقعا قصد دارد آنچه را که تصمیم گرفته عملی کند به اتفاق مصلحت جویی کنیم؛ باید فرزندمان را متقاعد کنیم که پیگیری برنامه، اصلی مهم و اساسی است. باید یاری اش کنیم، تا ببیند چگونه یک برنامه متحقق می شود و جامه ی عمل می پوشد.

6- به سخنان او گوش فرا دهید، تأییدش کنید و به اتفاق آرمانها و احساساتش را کشف کنید. بسیاری از بچه های افسرده تحت تأثیر رد

و تکذیب و بی توجهی بزرگترها حس می کنند که قلبشان در زیر خروارها خاک مدفون است. حتی از ذکر و توصیف نقطه نظرهایشان می هراسند؛ چه بسا تماس با خودشان را نیز از دست بدهند و به سختی به خواسته ها و احساساتشان بیندیشند. ممکن است زودرنج و کج خلق شوند؛ هر چیزی را به باد ملامت بگیرند و از این نکته غافل باشند که ترشرویی قید و بندی است که بر خود تحمیل کرده اند.

برای آگاهی از کمبودها و عقده های مدفون در ژرفای ذهن بچه به او نشان دهید که قصد دارید به دنیای روحی اش وارد شوید و او را به خوبی بشناسید و از تنبیه و ملامت ابدا خبری نیست. وقتی آیه ی یأس می خواند و از ناامیدی هایش سخن می گوید، به جای اینکه بگویید: «حرف هایت جدی نیست.» بکوشید احساسات و هیجاناتش را کشف کنید. از او بپرسید که قصد دارد از چه چیزهایی بگریزد. چه چیزهایی در زندگی کنونی اش وحشتناک است و از چه چیزهایی در آینده بیم دارد. مراقب باشید که با مشاهده چهره مأیوس و فلاکت بار او از کوره در نروید. به جای اینکه با داد و فریاد بگویید: «چی! از حرفهایت سر در نمی آورم!» بکوشید زمینه آرامش و تسلی خاطرش را فراهم کنید. گوش کردن دقیق و از روی حوصله ابزار نیرومندی برای رهایی بچه ها از چنگال حقارت نفس است. به طور کلی توجه والدین ذهن و توجه بچه را متمرکز می کند و سبب می شود که او به جای شرمساری بیاموزد احساساتش پذیرفتنی و قابل تغییر است. ذهن بچه ی افسرده میدان تاخت و تاز اضطراب و یأس و ناامیدی است. به همین دلیل به سادگی شاد و مسرور نمی شود. باید با گفتگو به دنیای

روحی اش گام نهاد، از کمبودها و کاستی هایش باخبر شد و راهنمایی اش کرد. باید با چشم پوشی از قصور و خطاهایش و کمک به او برای تصمیم گیری و تعیین هدف به او مجال داد تا با دست پر به جنگ موانع و مشکلات که هر دم بر سر راهش قد علم می کنند برود و به اثربخشی و قابلیت های نهایی اش پی ببرد. گوش کردن به سخنان بچه و کوشش برای درک افکار و احساساتش شرمساری و گوشه گیری ناشی از افسردگی را دفع می کند. پیروی از رهنمودهای این فصل یاری تان می کند تا شیوه ی تأثیر گذاری، تصمیم گیری درست و قبول مسئولیت را که پایه و شالوده اعتماد به نفس را پی ریزی می کند به فرزندتان بیاموزید و او را از اضطراب به تسلط بر نفس، از خشم به تأیید شدن و از درماندگی به اثر بخشی هدایت کنید. فراموش نکنید که اضطراب، خشم و افسردگی از شکوفایی توانایی های باطنی بچه ها جلوگیری و رشد و پیشرفت شان را سد می کند. با وجود این اگر به رغم پیروی از رهنمودهای فوق افسردگی بچه برطرف نشد، تردید نکنید که برای کمک به فرزندتان به راهنمایی های تخصصی نیاز دارید. مشاوران روانی و روانشناسان به طیف گسترده ای از افکار و احساسات بچه ها که از دید و نظر ما پنهان است دسترسی دارند. همچنین اطرافیان ما که در زمینه ی روانشناسی آموزش دیده اند نیز ممکن است روابط ما و فرزندمان را که به ظاهر خوب و آکنده از عشق و در واقع مضر و مخرب است ریشه یابی کنند.

در فصول دیگر کتاب به شما نشان خواهم داد که چگونه والدین می توانند از طریق کنترل و بررسی وضعیت مدرسه، نظم و ترتیب،

دوست یابی و روابط با خواهر و برادر و بزرگترها اعتماد به نفس بچه را تقویت کنند. اما اکنون مایلم به مسائل ناشی از رفتار خودمان بپردازم. زیرا ما نیز در کنترل بعضی احساسات و حل و فصل برخی مسایل با موانع و تنگناهایی روبه رو هستیم. به همین دلیل در فصل آینده به محدودیت های بزرگترها در تسلط بر نفس اشاره می کنم و روش هایی را که با توسل به آنها می توان تأثیر نواقص اجتناب ناپذیر را سست و کم اثر کرد مورد بررسی قرار می دهم.