مردان مؤمن و زنان مؤمنه را ویژگیها و خصوصیاتى است که آثار عملى آن خصوصیات، در زندگى آنان جلوه مىکند، و باعث شیرینى زندگى، و لذت بردن از حیات، و موجب پیدا شدن نسلى پاک و علت آبادى آخرت آنان است.
وَ الْمُؤْمِنُونَ وَ الْمُؤْمِناتُ بَعْضُهُمْ أَوْلِیاءُ بَعْضٍ یَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ یَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ وَ یُقیمُونَ الصَّلاةَ وَ یُؤْتُونَ الزَّکاةَ وَ یُطیعُونَ اللَّهَ وَ رَسُولَهُ أُولئِکَ سَیَرْحَمُهُمُ اللَّهُ إِنَّ اللَّهَ عَزیزٌ حَکیم(1)
مردان و زنان با ایمان دوستدار یکدیگرند، امر به معروف مىکنند، و از کار زشت بازمىدارند، اقامه نماز مىنمایند، و زکات پرداخت مىکنند و حکم خدا و رسول را اطاعت کنند، اینان را خداوند مشمول رحمت خود نماید، همانا خداوند عزیز و حکیم است.
من فکر مىکنم از مجموعه آیات قرآن در رابطه با اهل ایمان، همین یک آیه براى شناخت باطن و ظاهر آنان کافى است.
چنین مردان و زنان وقتى با یکدیگر زندگى مشترک تشکیل دهند، زندگى آنان مجموعهاى از نور، صفا، پاکى، خیر و برکت، صدق و راستى خواهد بود، مرد در این زندگى مرد ایدهآل و زن و در این زندگى زن ایدهآل، و حیات آنان حیات طیبه، و دنیا و آخرتشان آباد است.
مرحوم مجلسى مىفرماید: بودند مردانى که وقتى براى کسب و کار مىخواستند از منزل خارج شوند، زن و بچه آنان مىگفتند:
ایاک و کسب الحرام.
از اینکه وارد کسب حرام شوید بپرهیزید، پوشاک و خوراک و نفقه ما را بهانه قرار ندهید، تا مجوزى براى تحصیل حرام شود.
فانا نصبر على الجوع و الضر و لا نصبر على النار.
ما بر گرسنگى و سختى طاقت مىآوریم، ولى بر عذاب قیامت صبر و طاقت نداریم.
راستى چه فضیلتى از این بالاتر، صبر و استقامت بر مشکلات و سختىها، به قیمت حفظ خود از عذاب روز قیامت!
من خودم بزرگوارانى را دیده بودم، که با لحن نرم، و کلامى لین هر چند وقت یک بار، زن و فرزند را خود را از درخواستهاى بیش از طاقت اقتصادى خود منع مىکردند، و به آنان وعده مىدادند در زمان گشایش کار، به خواستههاى آنان پاسخ دهند، و زن و فرزند آنان هم تسلیم شده، و از آزار روحى مرد و در فشار گذاردن او خوددارى مىکردند، بر این اساس یک زندگى آرام، الهى، نورانى و باصفا را مىگذراندند.
خدیجه کبرى زنى بود، که در ایام سختى و شدت با همسر با کرامتش ساخت، و با رنج و غصه او شریک بود، و آنچنان با حضرت زندگى کرد، که پیامبر پس از مرگ او هر وقت از او یاد مىکرد برایش طلب رحمت مىنمود و اشک از دیده مىریخت.
او در ابتداى ازدواج با رسول حق، تمام ثروت کلان و کم نظیر آن روز خود را نثار قدم پیامبر کرد، و آن حضرت به تدریج آن ثروت را در راه حل مشکلات نیازمندان و حرکت آئین حق خرج نمود، چیزى از آن اموال باقى نماند، خدیجه در اواخر عمر همراه همسرش در خانهاى محقر، کم اثاث، و در عین سختى و شدت زندگى کرد، تنها حرفى که به شوهر با کرامتش در آن روزگار سخت زد، در لحظات پایان عمر بود، و آن این بود که با اشک دیده از حضرت پرسید: آیا خداوند از من راضى است؟ امین وحى نازل شد، عرضه داشت اى رسول اسلام خداوند فرمود سلام مرا به خدیجه برسان و رضایت من را از او اعلام کن، خدیجه فوق العاده خوشحال شد و به پیامبر عرضه داشت: الآن زندگى و مرگ براى من بسیار شیرین است.
وقتى فاطمه زهرا که در آن وقت بیش از چهار سال نداشت، جاى خالى مادر را در خانه دید، از پدر مهربان پرسید: مادرم کجاست؟ رسول حق پاسخ داد با ملکوتیان همراه و همنشین است!
آرى زن مؤمنه که آثار ایمانش در اعمال و اخلاقش آشکار است، موجودى ملکوتى و عرشى، و منبع رضایت و خوشنودى حق، و چشمه فضائل و کمالات است.
1) توبه / 71.