جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

پیش گفتار (7)

زمان مطالعه: 3 دقیقه

زندگی به دور از حضور «کودک» سرد و بی روح است؛ اما زندگی بدون ارتباط با دنیای «کودکی خود» بسی بی معنا و بی ریشه است.

بازگشت به «کودکی«، «کودکی خود را در خود بازیافتن» و از «خود آزاد شدن» است.

بازگشت به کودکی، کودک وار(1) زیستن است و نه کودکانه(2) زیستن. با اتصال به این درون مایه ی سیال و مواج است که احساس ریشه داشتن و معنادار شدن در وجود آدمی به تعالی می رسد.

ورود به دنیای «کودک درونی» کشف خویشتن بالنده، و بازآفرینی فردیت متمایز و هستی درون زاست. ثمره ی این پیوند وجودی آرامش، یگانگی، صمیمیت، یکرنگی و سادگی ناب است.

»کودک«، ساده است؛ اما «انسان کودک وار» فراتر از ساده بودن، «سادگی» را به ارمغان می آورد. سادگی، ترجمان روح بزرگ و پیچیده است؛ و ثمره ی عمق و ژرفای گوهر انسانی.

بازگشت به کودکی، بازخوانی بلوغ و فرزانگی وجود در پرتو سرچشمه های جوشان فطرت است.

همه ی تلاش «بزرگان کودک وار» و «کودک ماندگان بزرگوار» در بیدارسازی، فراخوانی و برکشیدن کودکی گم شده ی خودشان بوده است. اگر کودک درون ما محبوس شود، از ریشه و هویت عمیق و اصیل خود خارج می شویم؛ از جوشش درونی و نگاه پویشی باز می مانیم؛ و خودانگیختگی فی البداهه، شور و شوق طبیعی، شادابی باطنی و خودزایی و خودپویی بالنده از ما گرفته می شود.

جدایی از کودکی، جدایی از «تمامیت خود» است؛ جدایی از ریشه های «خود بودن«، «خود شدن» و از «خود برآمدن» است؛ زیرا تا خودمان نباشیم نمی توانیم فردیت و تمایز یافتگی خویش را فعلیت بخشیم.

رشد واقعی، یعنی گسترش عمقی در درون، جایی که ریشه های آدمی در آن قرار دارد. و بازگشت به کودکی، بازگشت به ریشه است. بلوغ نیز نوعی بازگشت عمقی است؛ بازگشت به موطن خویش برای زایش و اهلش فزاینده. آن کس که کودکی خود را بازیافته است خود را از نو کشف کرده است. او به ادراک مستقیم حقیقت، بدون هیچ واسطه ای دست می یابد. حقیقت همان ندای ساکن و خفیف درون است که هیچ گاه به آموزش و اثبات نیاز ندارد. کافی است که فضیلت کودک وار زیستن را در خود احیا کنیم و به بن مایه های اصلی زیبایی و حقیقت که همان «معصومیت«، صمیمیت و صداقت است، باز گردیم؛ زیرا حقیقت و زیبایی، شئی و کالایی خارج از وجود آدمی نیست. حقیقت و زیبایی یک تجربه ی ناب شخصی است؛ تجربه ای که از درون کشف می شود و نه آنکه اختراع شود. و بازگشت به کودکی روزنه ای است به سوی این کشف و شهود باطنی.

در این اثر، با نگاهی کودکی نگر تلاش شده است تا کودکی آدم های بزرگسال، از نو فراخوانده شود. «خوانش کودکی«، خوانش هستی ناب برای

تعالی منش زیبا در آدمی است. خوانش کودکی، خواندن کتاب فطرت است. کتابی که همه ی ما با مطالعه ی آن جلوه های زیبای هستی کودکی خود را در خود بیابیم. آن گاه زندگی «چیزی دیگر» و از «نوعی دیگر» می شود؛ و نگاه ما به خودمان و انسان های اطراف و حتی محیط و فرهنگ تغییر خواهد کرد. آنگاه همه ی «عادی«ها «غیرعادی» می شوند؛ همه ی «آشنایی های یکنواخت«، «غریب های شگفت انگیز» می شوند و از این نگاه تازه، ناب و حیرت زا، زیبایی همراه با شور هستی و نشاط باطنی، وجود آدمی را لبریز می کند.

شیوه ی تهیه ی این مجموعه بیش از آن که بر تألیف و تولید باشد، بر ترجمه و گردآوری متمرکز شده است؛ بنابراین، تلاش شده است که پدیده ی بازگشت به کودکی، از دیدگاه های گوناگون ادبی، فلسفی، روان شناختی، جامعه شناختی و حتی مردم شناختی، به عنوان وام گرفته ی آثار دیگران، گزینش، تلخیص و تدوین شود.

در بخش اول، مبانی روان شناختی بازگشت به کودکی بر اساس نظریه ی «هاینز ورنر» که تفکر شهودی و ادراک فیزیونومی را در کودک مطالعه کرده است، مورد بحث قرار گرفته است. در بخش دوم، نمونه هایی از آثار شاعران، عارفان و هنرمندانی که آفرینش های ادبی خود را مرهون بازگشت به کودکی بوده اند، نقل شده است و ضمن تحلیلی بر جایگاه کودکان در ادبیات داستانی، نمونه هایی از این داستان ها که ناظر بر حضور کودک و یا ترجمان «کودکی بازیافته ی» نویسندگان آن است، به نمایش گذاشته شده است. امید است این اثر ناچیز و کوچک مقدمه ای برای ورودی بی انتهای بزرگسالان به دنیای بی کرانه ی کودکی باشد.

عبدالعظیم کریمی

بهار 81


1) Childike.

2) Chidish.