زمانی که سخن از تربیت دینی و تقویت فرهنگ نماز در مدارس به میان آید بیش از هر چیز ذهن ها را متوجه یک ردیف مراسم و مناسک رسمی و انضباطی در مدرسه می کند که باید به شکل اجباری از جانب دانش آموزان انجام گیرد تا نتیجه ی آن در کارنامه ی پرورشی و یا نمره ی انضباطی دانش آموز مطابق انتظارات مدرسه ثبت شود.
در واقع، شاخص های تربیت دینی در مدارس آن گونه که مدیران و یا مربیان تربیتی انتظار دارند این است که دانش آموزان در ایام حضور در مدرسه میزان پای بندی خود را به نماز جماعت، میزان رعایت ظواهر اسلامی در پوشش، میزان حضور در مراسم مذهبی نظیر زیارت عاشوار، دعای کمیل و… به اثبات برسانند.
اما به رساتی ملاک ها و انتظارات اولیا و مربیان از تربیت دینی دانش آموزان چیست؟ چگونه می توان حس دینی و ایمان قلبی به ارزش ها و فضایل دینی را جایگزین انتظاراتی کرد که دانش آموزان بعضا نه از روی میل و
ایمانی درونی بلکه بر اساس انتظار مدیران و مربیان و برای کسب مقبولیت آموزشگاهی و ارتقای نمرات پرورشی خود انجام می دهند؟
اگر تربیت دینی و نماد بارز و باشکوه آن، یعنی برپایی نماز را در مدرسه با صوری نگری و ظاهر بینی قضاوت کنیم آنگاه ممکن است که کالبد و پوسته ی دین بر جوهره دین غلبه یابد و شاهد ترویج فرهنگ ریا و تظاهر به جای خلوص و یگانگی در رفتار دینی دانش آموزان باشیم.
آنچه که هم اکنون در مدارس تحت عنوان تربیت دینی از دانش آموزان انتظار می رود غالبا با ظاهر بینی عوام زدگی، برخوردهای اداری و بخشنامه ای همراه است این گونه روش ها و نگرش ها به تربیت دینی، موجب می شود که دانش آموزان شوق و اشتیاق وجد آور دین باوری و دین مداری را درک نکنند و صرفا بر اساس یک ردیف تکالیف انضباطی و اجباری مطابق انتظارات دیگران عمل کنند.
از نظر قرآن کریم انسان موجودی است که روح الهی در او دمیده شده و به زیباترین اندازه ها و قالب ها خلق شده است؛ او با برخورداری از توانمندی های شگرفت ظرفیت های بی کرانه ای که دارد بر اساس درون مایه های فطری می تواند در تعامل با محیط و فرهنگ سازنده
اخلاق الهی را در خویش فعلیت بخشد. از این نظر تربیت دینی به یک معنا همان تحقق خداگونگی انسان و تمامیت بخشیدن به همه ی قابلیت ها و استعدادهایی است که خداوند در وجود آدمی به ودیعه نهاده است. بنابراین، قبل از هر چیز باید در مفهوم، جایگاه، گستره، روش ها، نگرش های متولیان تعلیم و تربیت نسبت به تربیت دینی بازنگری اساسی صورت گیرد.
سؤال اساسی در اینجا، این است که چه نوع آموزش و پرورشی در ابعاد برنامه ریزی، روش ها و فعالیت ها می تواند به همراه سایر نهادهای تربیتی در تحقق اهداف تربیت دینی و ترویج فرهنگ نماز در مدارس کارآمد و اثر بخش باشد. زیرا ساختار آموزش و پرورش (درون داد، برون داد، فرایندها، ابزارها و…) باید به نحوی برنامه ریزی و سازمان دهی شود که برون داد آن منجر به تربیت شهروندانی با ایمان، با نشاط، مستقل، آزاداندیش و نیک رفتار شود. در چنین شرایطی است که می توان به کارکرد تربیتی نظام آموزشی اعتماد کرد.
متقاعد ساختن متولیان تعلیم و تربیت در نظام آموزشی درباره ی اینکه تربیت دینی فرایندی درونی است و نه بیرونی؛ اکتشافی است و نه اکتسابی؛ استخراجی است و نه انتقالی؛ ذاتی است و نه عارضی، بسیار چالش برانگیز و
یا شاید مسأله انگیز بنمایاند. به دیگر سخن، اگر گفته شود «دینی کردن» دانش آموزان از طریق صرفا کتاب و نمره پاداش و تنبیه مانع «دینی شدن» آنها از درون می شود احتمالا منجر به این نتیجه غلط می شود که پس هیچ گونه اقدامی نباید در تعلیم و تربیت دینی دانش آموزان انجام گیرد و تصور می شود که این نظریه طرفدار واگذاری سهل انگاری و بی تفاوتی نسبت به دین و انجام تکالیف مقدس آن می باشد؛ حال آنکه مراد اصلی از طرح این دیدگاه در این است که تربیت دینی در شرایطی به زیباترین و عمیق ترین شکل خود محقق می گردد که «انگیزه های درونی» به کار گرفته شوند و از هر گونه اقدامی که زیبایی اصالت درونی ایمان قلبی را خدشه دار و آسیب پذیر کند پرهیز شود.
اهمیت نهادینه کردن نماز و ترویج فرهنگ اسنان سازی آن در مدارس به منزله ی یکی از نمادهای تربیتی دینی که جلوه ی ای تمام عیار و تمام نما از همه ی مظاهر دین داری و معنویت می باشد مستلزم توجه به مبانی، اصول و روش های حاکم بر تربیت دینی می باشد.
در حقیقت اگر رویکرد انتخاب شده در تربیت دینی مبتنی بر «ایمان درونی«، یعنی رویکرد برنامه ریزی مبنی بر «قلب» و نه «ذهن» باشد آنگاه می توان به فلسفه ی روش های فعال در تربیت دینی و برپایی شکوهمند و مشتاقانه مراسم
عبادی و در رأس آن نماز در مدارس پی برد. روش هایی که در آن دانش آموزان با مشارکت خود انگیخته و شور و شوق بالنده در انجام این تکالیف همت می ورزند و آن را به منزله ی یک نیاز حیاتی در رشد و تعالی روح و روان خود تلقی می کنند.
برای دست یابی به اهداف تربیت دینی، توسعه و ترویج فرهنگ تعالی بخش نماز و ارتقای نمودهای عملی آن در سطوح مختلف زندگی باید به آنچه که در مدارس می گذرد با نگاهی نقادانه و محققانه نگریست تا بین آنچه در برنامه ریزی های آموزشی قصد می شود و آنچه دانش آموزان در میدان رفتار و عمل از خود نشان می دهند مقایسه عملی انجام گیرد. و از این طریق است که مشخص می شود که بین ذهنیت ها و عینیت ها، بین درون دادها و برون دادها و بین محرک های ارائه شده و پاسخ های دریافت شده چه رابطه ای وجود دارد؟
باری، تربیت دینی مستلزم بهره گیری از «معرفت شهودی» (1) است که پایگاه آن در قلب است و نه مغز. اما آنچه امروزه در مدارس تحت عنوان برنامه ریزی های آموزشی و روش های تدریس و محتوای یادگیری به قصد تربیت دینی ارائه می شود هیچ گونه ارتباط معنی داری با سازه های هوش عاطفی (E.Q) (2) ندارد.
بدون تردید، ایمان، عشق، پرستش و دیگر نیازهای متعالی انسان که از جنس انگیزش های معنوی انسان است از طریق تفکر شهودی و تجربه های وجود تجلی می یابد پس آیا می توان این کنش های شهودی را در قالب برنامه ریزی های آموزشی و آموزه های بیرونی ارائه نمود.
در حقیقت، پویایی تربیت دینی در شرایط کنونی وابسته به پویایی روش ها، نگرش ها و برنامه هایی است که در سطح نظام های آموزشی و یا سیاست های تربیتی حاکم بر خانه و مدرسه مطرح می شود و باید از حالت مکانیکی و تحمیلی خارج شده و با روش های مبتنی بر معرفت شهودی و رهیافت های قلبی ارائه شود.
نظام تعلیم و تربیت در کشور ما به حسب ارتباط آن با مبانی دینی و حاکمیت ارزش های اسلامی، دارای خصیصه اسلامی است و هدف ها، روش ها و برنامه ریزی های آموزشی و تربیتی نیز باید تابع این خصیصه ی بنیادی باشد.
یکی از جلوه های متعالی انسان مسلمان برپایی یکی از جامع ترین نشانه های دین داری یعنی «نماز» است. که به منزله ی ستون دین اسلام و کلید دست یابی به بهشت جاودان و عامل پارسایی و نگهداشت آدمی از گناه و فحشا و آسیب می باشد.
**ُصفحه=13@
در این دو سه دهه ای که از انقلاب اسلامی می گذرد تلاش بسیاری از جانب متولیان تعلیم و تربیت و مسئولان فرهنگی و مبلغان دینی صورت گرفته است که جایگاه ارزش های دینی را در جامعه تثبیت کنند. از میان همه ی این موضوعات، بحث «نماز» و جایگاه ویژه ی آن وسیع ترین و پررنگ ترین آن بوده است. صدها کتاب در باب آثار و اسرار و فواید و اهمیت نماز تألیف شده است ده ها تشکل دینی و فرهنگی برای ترویج اقامه ی نماز راه اندازی شده است؛ صدها همایش و کنگره و سمینار استانی و کشوری با ابعاد مختلف رابطه ی نماز را با نیازهای اساسی زندگی فردی و اجتماعی مورد بحث قرار دادند.
برگزاری اجلاس های سالیانه نماز در سطح ملی با حضور بالاترین مقام های فرهنگی، تبلیغی و سیاسی کشور از جمله اقدامات مهمی است که در اهمیت جایگاه نماز و تسهیل راه های ترویج آن برگزار شده است.
هزاران مقاله علمی و عنوان پژوهشی در زمینه ی «نماز» توسط محققان و مؤلفان از حوزه های علمیه تا دانشگاه ها و مؤسسات فرهنگی و دینی تدوین شده است. اما به نظر می رسد علیرغم همه ی این اقدامات جایگاه نماز در میان نسل جوان و نوجوان آن گونه که شایسته این حکم الهی است توسعه نیافته است. به همین سبب انتظار می رود که
مفهوم نماز و نقش بنیادی آن در زندگی عصر امروز موضع تعلیم و تربیت و روش های پایدار سازی فرهنگ نماز در مدارس مورد بحث قرار گیرد.
بر این اساس و در پاسخ به این نیاز مهم معنوی و اجتماعی در اینجا سعی شده است که توصیه های کاربردی به شکل کوتاه و گویا برای مدیران، معلمان و مربیان تربیتی ارائه شود تا آنها در تعامل با دیگر عامل محیطی فرهنگی بتوانند شاهد تحقق و شکوفایی نیازهای معنوی دانش آموزان در ابعاد زندگی فردی و اجتماعی باشند.
آن چه که پیش رو دارید جلد دوم این مجموعه ی متوالی است که تأکید آن بر نهاد مدرسه و نقش تربیتی آن در پرورش حس دینی و تقویت و توسعه ی فرهنگ نماز در دانش آموزان می باشد. چرا که اگر تربیت دینی به معنای کامل و جامع آن تحقق یابد، احکام دین و در رأس آن نماز نیز به زیباترین و باشکوه ترین شکل اقامه می گردد امید است که با عنایت الهی و تلاش متعهدانه اولیا و مربیان بتوانیم در تحقق اهداف تربیت دینی گام های مؤثری برداریم.
عبدالعظیم کریمی
پاییز 82
1) Intutive Cognition.
2) Emotional Quotient.