کرل و رابکین (1979(، کودکانی را که خواهر یا برادر خود را از دست داده اند به سه دسته تقسیم کرده اند:
1. کودک نگران: اعضای خانواده در تمامی شرایط سکوت اختیار می کنند و از افشای واقعیت مرگ خودداری می ورزند، وی اعتماد خود را از دست می دهد و حتی از اینکه روزی خود نیز بمیرد هراس دارد.
2. کودک مقید: والدین بیش از حد از او مراقبت می کنند، چرا که خواهان حفاظت از وی هستند. این قبیل کودکان بیش از حد به والدین وابسته می شوند و دنیا را محلی سراسر خطرناک می دانند.
3. کودک جایگزین: این کودک خاطرات فرزند مرده را زنده می کند. گاه برخی از والدین یکی از فرزندان خود را جانشین فرزند مرده شان می دانند و این حالت به ویژه در مورد کودکانی است که پس از مرگ برادر یا خواهر بزرگ تر خود متولد می شوند. والدین این قبیل کودکان بیشتر اوقات از آنها انتظارات بسیاری دارند و توقع دارند که جای خالی فرزند مرده شان را پر کنند. تاکنون هیچ پژوهشگری به این موضوع اشاره نکرده است؛ اما تجارب شخصی، محققان را بر آن داشته است این گونه نتیجه گیری کنند که در مورد اکثر شاگردان ممتاز، این امر، عامل بسیار مهمی در موفقیت آنها محسوب می شود. رزن موردی را ذکر می کند که یکیاز کودکان سال ها پس از مرگ خواهر
خود در دوران بزرگسالی از فرزندان خود بیش از حد مراقبت می کرده و پیوسته نگران حال آنها بوده است. به اعتقاد وی، این مراقبت افراطی نتیجه فقدان در دوران کودکی است. این امر نه تنها از ترس از مرگ در دوران کودکی سرچشمه می گیرد، بلکه گاه جانشینی خیالی والدین نیز چنین رفتاری را موجب می شود.