جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

پرسش ها (4)

زمان مطالعه: 7 دقیقه

پرسش: اخیراً دختر پنج ساله من که در ضمن دختری اجتماعی نیز هست، به جای بردن نام بزرگترها آنها را «بی مصرف» خطاب می کند. البته او این اصطلاح را از خواهر بزرگترش آموخته است. اما خواهرش هیچ گاه بزرگترها را این گونه نام نمی برد. من فکر می کنم که کاربرد این اصطلاح بسیار غیرمؤدبانه است. اما مشکل این است که دخترم در مورد خوب و بد اصطلاح مزبور دچار سردرگمی شده است. زیرا هنگامی که او این اصطلاح را بر زبان می آورد،

برخی از اطرافیان و دوستان ما به او می خندند و می گویند «چقدر با نمک است.» و هنگامی که من با ترش رویی او را توبیخ می کنم، آنها به من می گویند «این قدر سخت گیر نباش، دخترت خیلی با نمک و با مزه حرف می زند.» اما من این حرف ها را نه تنها با نمک و با مزه نمی دانم، بلکه فکر می کنم بسیار گستاخانه و غیرمحترمانه است. واقعاً نمی دانم به این افراد چگونه بگویم که من دوست دارم دختر مؤدب و بانزاکتی را تربیت کنم.

پاسخ: می توانید این گونه بگویید: «ببینید، اگر شما نمی توانید در این زمینه از من حمایت کنید، لطفاً دهان بی مصرف خود را ببندید!«

من نیز با شما موافق هستم. البته من عقیده دارم که دخترتان به خوبی می داند که اصطلاح زشتی را بر زبان می آورد. زیرا شما بارها زشتی این کار را به او تذکر داده و توقعات خود را از او بیان داشته اید و او نیز آن قدر باهوش است که حرف های شما را فهمیده باشد. همچنین قبول دارم که تحسین و تمجیدهای اطرافیان مانع از تأثیر روش های تربیتی شما در این باره می شود. این چیزی است که باید بپذیرید، اما باید همچنان به اعمال عواقبی که در نظر گرفته اید ادامه دهید. همچنین به دختر بزرگتان بگویید که حق استفاده از این کلمه را در فضای خانه حتی به طور شوخی هم ندارد.

بهترین روش این است که دخترتان را به نزد من بیاورید. هنگامی او مرا با نام «بی مصرف» مورد خطاب قرار داد، من همراه با نگاهی تند به او می گویم: «ببخشید، من متوجه منظور شما نشدم، نام من (بی مصرف) نیست، نام من آقای رُزموند است. متشکرم«. این کار سبب می شود او دفعه بعد در به کارگیری این اصطلاح در مورد فرد دیگر دچار تردید شود. در این باره فکر کن. فردی را پیدا کن که با او مانند من صحبت کند. اگر مؤثر واقع نشد، با فرد دیگری که مایل است به شما کمک کند این نقشه را اجرا کنید. به عقیده من پی گیری این روش بسیار مؤثرتر از تنبیه عمل خواهد کرد.

پرسش: دختر من شش سال دارد و مشکل من این است که او هنگام صحبت به ندرت با فرد طرف صحبت خود تماس چشمی برقرار می کند. او دختری بسیار باهوش، اجتماعی، با مشارکت فعال در کلاس و حتی شیفته ارائه گزارش در برابر معلم و دانش آموزان است. یک سال قبل مربی کاراته او گفت که دخترم با او تماس چشمی برقرار نمی کند و حتی به من پیشنهاد داد که او را نزد یک چشم پزشک ببرم تا اگر دارای نقص بینایی است مورد درمان قرار گیرد. پزشک اطفال و مربی مهدکودک موضوع را بی اهمیت دانستند. با وجود این از آن زمان به بعد هر چه من تلاش می کنم که به هنگام صحبت با دخترم، تماس چشمی با من برقرار کند، موفق نمی شوم. به نظر شما آیا این موضوع نگران کننده است؟ اگر چنین است چگونه می توانم این مشکل را برطرف سازم؟

پاسخ: فقدان تماس چشمی در برخی موارد حکایت از وجود برخی مشکلات در فرایند رشدی کودک دارد. اما چنین چیزی در مورد دختر شما که فردی اجتماعی و بدون مشکلات رفتاری است، صدق نمی کند. حقیقت این است که هر کدام از ما به نوعی یکی از این مشکلات ارتباطی را دارا هستیم و موضوع نگران کننده ای نیز به شمار نمی رود.

توصیه من به شما این است که به طور مستقیم و با رویکردی نسبتاً قاطعانه به حل این مشکل بپردازید. در ابتدا باید گفت که از سن سه سالگی به بعد عدم تماس چشمی با فردی که با ما در حال صحبت است یک نوع بی احترامی به شمار می رود. لازم است که این موضوع را به اطلاع او برسانید و در ضمن بگویید که دیگر چنین رفتاری را از سوی او در قبال دیگران و از جمله خودتان تحمل نخواهید کرد.

به مدت دو هفته از طریق ایفای نقش به او کمک کنید به مهارت لازم در حفظ تماس چشمی به هنگام گفتگو با دیگران دست یابد. هر بار که او موفق

به انجام این کار شد، او را تحسین کنید و هنگامی که چشمانش را از شما برگرفت، او را متوجه سازید و از او بخواهید که دوباره به چشمان شما نگاه کند. پس از اتمام این دوره، به او بگویید که از این به بعد تنها دوبار در طی روز حق دارد که در حین گفتگو با شما یا با دیگری فاقد تماس چشمی باشد. اگر برای بار سوم چنین اتفاقی رخ دهد امتیازات او برای باقی روز از او سلب خواهد شد (به طور مثال تماشای تلویزیون، دیدار با دوستان و. . .) و پس از صرف شام نیز بایستی که فوراً به بستر برود. هنگامی که به قدر کافی در این مرحله عملکرد موفقیت آمیز داشت، تعداد مجاز عدم تماس چشمی او را به یک بار در روز برسانید. تداوم در این کار موجب خواهد شد که شما تا چهار هفته بعد شاهد تغییرات چشمگیری در زمینه تماس چشمی دخترتان خواهید بود. فقط به یاد داشته باشید که شهر رُم یک شبه ساخته نشد. اما اگر قاطعیت و پی گیری لازم را داشته باشید عادتی که در طی سال ها در دخترتان شکل گرفته است، در مدت زمان نسبتاً کوتاهی، برطرف خواهد شد.

پرسش: من و همسرم دارای یک دختر هشت ساله و یک پسر هفت ساله هستیم. دختر ما دارای معلولیت جسمی و ذهنی است و با این که پسر ما به خوبی از این موضوع آگاهی دارد، به خاطر این که ما توجه و مراقبت زیادی را معطوف خواهرش می کنیم کینه او را به دل گرفته و برخی اوقات آن را به شدت ابراز می دارد. هر چه من و همسرم به او توضیح می دهیم که چرا خواهرش به توجه و مراقبت بیشتری نیاز دارد، به گوشش نمی رود. اصلی ترین شکایت او این است که چرا چنین خواهری نصیب او شده است. این شکایت ها هر بار حدود دو هفته به طول می انجامد و سپس چند ماه بعد دوباره به مدت دو هفته ظاهر شده و سپس متوقف می گردد. اگرچه من و همسرم هر کدام به تنهایی توجه زیادی به او نشان می دهیم، اما برای او راضی کننده نیست. در نهایت برای آن که وقت بیشتری به او اختصاص دهیم مجبور شدیم که دخترمان را به

پانسیون شبانه روزی ویژه کودکان دارای معلولیت بفرستیم. اما از این کار خود راضی نیستیم. به نظر شما چه کاری از دست ما ساخته است؟

پاسخ: من می دانم چقدر می تواند ناراحت کننده باشد که بدانیم هیچ نقطه پایانی برای توضیحات ما به فرزندمان وجود ندارد. اگر پسرتان از هوش کافی برخوردار است و شما به خوبی دلایل خود را در مورد توجه مداوم خود از دخترتان برای او توضیح داده اید، اکنون زمان آن رسیده است که دیگر در این باره به او هیچ توضیحی ندهید و نقطه پایانی بر این بازی تمام نشدنی بگذارید.

دفعه بعد که او از وضعیت ناخوشایند خودش به شما شکایت کرد به او بگویید «از این که در مورد خودت این طور فکر می کنی باید خجالت بکشی. اگر قرار است کسی از وضعیت خودش شکایت داشته باشد، این خواهر تو است. چون که تو وقتی یازده سال بعد از ما جدا شدی، از شر مشکلاتت رها خواهی شد، اما خواهرت همیشه مشکلات خودش را خواهد داشت. در واقع مشکل تو این است که ما تو را لوس کرده ایم. بنابراین من و مادرت تصمیم گرفته ایم از این به بعد هر بار که چنین شکایاتی را با ما مطرح کردی، یکی از اسباب بازی های دلخواهت را به داخل یک جعبه می اندازیم و هر وقت که آن جعبه پُر شد، آن را به بنگاه خیریه می دهیم تا آنها میان بچه های فقیر که واقعاً مشکلات زیادی در زندگی دارند، تقسیم کنند. و از این به بعد هم هیچ توضیح دیگری درباره ی شکایاتت به تو نخواهیم داد. تا حالا هر چه به تو توضیح داده ایم کافی است. آیا حرف دیگری داری؟«

هر چه شما تلاش کنید که توضیح قانع کننده تری به او بدهید، او دلایل بیشتری خواهد داشت که در تمام عمر از وضعیت خود ناراضی باشد.

البته پسر شما در شرایط ایده آلی زندگی نمی کند، اما بدون تردید وضعیت زندگی او بسیار بهتر از نیمی از کودکان دنیا است. فرزند شما به توجه بیشتری

نیاز ندارد. او نیازمند دست یابی به نگرشی است که او را به یک فرد سپاس گزار تبدیل کند.

پرسش: اخیراً به یک مجله غیراخلاقی در اتاق پسر شانزده ساله مان برخوردیم. او سال گذشته دچار افسردگی شدید شد، نمرات تحصیلی اش افت شدید پیدا کرد، و به مصرف مواد مخدر رو آورد. اما امسال وضعیت او صد و هشتاد درجه تغییر کرد: نشاط و شادمانی دوباره به زندگی او برگشت، برای خودش کاری نیمه وقت پیدا کرد. اکنون نمرات تحصیلی اش بسیار رضایت بخش است و در امور خیریه نیز مشارکت دارد. اما درست هنگامی که گمان می کردیم همه چیز درست شده است، به مجله مزبور برخورد کردیم. شوهرم عقیده دارد که ما نباید داخل اتاق او را جستجو کنیم و در ضمن وجود این گونه چیزها در زندگی یک نوجوان شانزده ساله عادی است. او عقیده دارد که این موضوع را به روی فرزندمان نیاوریم. اما من نمی توانم حرف های او را قبول کنم. نظر شما در این باره چیست؟

پاسخ: در ابتدا باید بگویم که این یک موضوع بسیار حساسی است. از یک سو این حق والدین است که تا مدتی اتاق فرزند نوجوان شان را که قبلاً به مشکلاتی از قبیل مواد مخدر دچار بوده است، مورد بازرسی قرار دهند، حتی اگر علایم حاکی از بازگشت دوباره او به رفتارهای گذشته را در او مشاهده نکنند. اما توجیه بازرسی شما به دلیلی بیش از کنجکاوی صرف نیاز دارد. دلایل مشروع بازرسی اتاق یک نوجوان شامل تغییرات ناگهانی ناخوشایند در روحیه و رفتار، نمرات درسی و زندگی اجتماعی او می باشد. با فرض این که فرزند شما هیچ کدام از این مشکلات را ندارد، به نظر من بازرسی اتاق او در حال حاضر توجیه منطقی ندارد.

از سوی دیگر پیدا کردن یک مجله غیراخلاقی در اتاق فرزندتان چیزی

نیست که بتوان آن را نادیده گرفت. البته همسر شما درست می گوید که در این سن توجه یک پسر به جنس مخالف امری عادی به شمار می رود، اما همواره عادی بودن به معنای خوب بودن نیست. این گونه مجلات اعتیادآور هستند و می تواند موجب انحرافات جنسی و حتی ارتکاب رفتارهای جنسی خلاف قانون، اخلاق و عرف جامعه گردد.

یک راه مقابله با این معضل این است که بدون آن که فرزندمان را در جریان بگذاریم، این گونه مجلات را از اتاق او برداریم. حداقل او به طور غیرمستقیم متوجه می شود که نبایستی چنین مجلاتی را به داخل خانه بیاورد. حتی ممکن است پدرش او را به کناری برده و در این مورد با او صحبت کند و پدرش نیز بایستی از این کار استقبال کند. اگر شما تصمیم به چنین کاری گرفتید، پدر فرزندتان باید برای مکالمه با او خود را آماده کند.

یکی از دوستان من که چنین مجله ای را در گوشه ای از اتاق پسر نوجوانش پیدا کرده بود، فقط آن را روی تخت او قرار داد و درباره آن چیزی به پسرش نگفت. دو روز بعد پسرش به او گفت که دیگر طاقت سکوت ندارد و می خواهد در این باره با او حرف بزند. به قول دوستم آن گفتگو، بهترین گفتگویی بود که آنها تا به حال با یکدیگر کرده بودند.

پدر یک پسر نوجوان مطلوب ترین فردی است که می تواند در این باره با فرزندش صحبت کند. شما می توانید به آسانی شوهر خود را متقاعد کنید که به تنهایی و بدون اشاره به مجله مزبور با فرزندتان به طور محرمانه درباره مسایل بلوغ و نگرش محترمانه نسبت به زنان جامعه گفتگو کند. سپس او می تواند برای مثال از مجلات غیراخلاقی که حرمت زنان جامعه و البته خودش را زیر پا می گذارد، اشاره کند. اگر شوهرتان با پسرش رابطه خوبی داشته باشد، گفتگوی مزبور می تواند تأثیر بسیار مثبتی روی شخصیت فرزندتان داشته باشد.