جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

پدرى با کرامت

زمان مطالعه: < 1 دقیقه

صدرالمتألهین شیرازى فیلسوف بى‏نظیر و حکیم اندیشمند، و عارف وارسته، که انقلابى عظیم در فلسفه بوجود آورد، و در این زمینه علمى‏ترین کتابها را نوشت، و فرزند ثروتمندى معروف در شهر شیراز بود، پدرش در شغل عتیقه فروشى، و خرید و فروش لؤلؤ و مرجان و شغل دولتى مقامى بس ارجمند داشت.

علاقه شدیدى قلب او را تسخیر کرده بود، که فرزندش همپاى خودش در شغل خرید و فروش لؤلؤ و مرجان وارد شود، مدتى نزد پدر بود، مدتى هم در بوشهر جهت ادامه شغل پدر مقیم شد، چندى هم در بصره بسر برد، پس از یکى دو سال به شیراز برگشت، به پدر خود همراه با احترامى خاص، پیشنهاد ترک شغل، و حضور در حوزه‏ى علمیه شیراز را داد، پدر با کرامت به فرزندش گفت آنچه را به مصلحت خود مى‏دانى در پذیرفتنش حاضرم، به مدرسه آمد، ثروت و تجارتخانه را رها کرد، از خانه و لذت مادى و خوشى چشم پوشید، چیزى نگذشت که در سایه‏ى گذشت و محبت پدر در سنین جوانى دانشمندى بنام شد، در حوزه‏ى شیراز فردى را نیافت که وى را از نظر علمى تغذیه کند، از پدر اجازه سفر به اصفهان گرفت، بلافاصله مورد قبول واقع شد، به اصفهان آمد، به درس شیخ بهائى، میرداماد، و میرفندرسک رفت و پس از مدتى صدرالمتألهین شد.

آرى، اخلاص پدر، نرمخوئى سرپرست خانواده، و فهم و بینش او، وى را از شاگردى در مغازه‏ى عتیقه فروشى، به استادى فلاسفه و حکما رساند.

راستى یک پدر با کرامت، یک پدر با بصیرت، یک پدر دلسوز و آگاه، چه محصولى شیرین تحویل جهان بشریت، و علم و دانش مى‏دهد؟!