زن و شوهرى که آراسته به حسنات و پیراسته از سیئات و رذائل هستند، نسبت به هم منبع آرامش و امنیت، و براى فرزندان خود عامل رشد و کمال و آسایش و راحتند.
هیچ گاه نسبت به نیاز فرزندانشان، بىتفاوت نیستند، به وقت نیاز به محبت، نیاز به مخارج مادى، نیاز به تحصیل و درس، نیاز به رفت و آمد منطقى، نیاز به گردش و تفریح، نیاز به ازدواج، با کمال محبت و مهر و عاطفه، و وقار و ادب به پاسخگوئى برمىخیزند، و اگر نسبت به برخى از نیازها امکان نداشته باشند. با اخلاق و حوصله و خوش خلقى و خوشروئى عزیزان خود را قانع مىکنند و فرزندان با وقار و با کرامت هم این معنا را از خانواده قبول مىنمایند.
فرزندان با اندیشه و درستکار، اگر احیانا از جانب پدر و مادر به علت بىتوجهى آنان، دعوت به خلاف شدند، با کمال ادب، و رعایت حرمت آنان، از قبول دعوت خوددارى مىکنند، و خود را در معرض خطا و اشتباه قرار نمىدهند، چنانچه مادرى در عهد رسول حق، از مسلمان بودن فرزندش ناراضى بود، و حتى اعتصاب غذا کرد، ولى وقتى شنید خدواند به اسلام فرزندش راضى، و براى نارضایتى مادر ارزش قائل نیست، اعتصاب غذا را شکست، و نسبت به فرزند سکوت کرد.
پدران و مادران در صورتى که رسول خدا به جنین سقط شده شما توجه مىکند، تا جائى که فرموده به جنین در کنار در بهشت گفته مىشود: داخل شو، مىگوید، نه تا پدر و مادرم پیش از من داخل نشوند وارد نمىشوم(1)، چرا شما از فرزند برومند خود، این نعمت و احسان حق به نحو شایسته، در جهات مادى و معنوى جانبدارى نکنید؟ اولاد دارى و توجه به او، پاسخ به نیازهاى انسانى وى تجارتى است که سود آن در دنیا و و آخرت عظیم است.
1) وسائل، ج 20، ص 14، چاپ آل البیت.