جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

پایگاه قدرت خود را به عنوان والد بشناسید

زمان مطالعه: 3 دقیقه

منظور من از «پایگاه قدرت» رکنی در رابطه والد- فرزند است؛ که به وسیله ی آن والدین می توانند برای رفتار نامطلوب کودک حد و مرز تعیین کنند. چیزی که همه

کودکان می خواهند و به آن نیاز دارند. پایگاه قدرت برخی از والدین تهدید کردن، تحقیر کردن، یا تنبیه بدنی است. گروهی که بسیار آسان گیر هستند احساس می کنند که هیچ پایگاه قدرتی ندارند. پایگاه قدرت برای والدین آموزشگر هیجان پیوند عاطفی بین والد و کودک است.

وقتی با فرزندتان ارتباط عاطفی داشته باشید، اساس تعیین حد و مرز، واکنش بی ریا و خالصانه به رفتار نامطلوب کودک خواهد بود. در چنین شرایطی فرزندتان به خشم، دلسردی و نگرانی های شما واکنش نشان می دهد و بنابراین شما مجبور نیستید برای بیان احساستان به پیامدهای منفی چون تنبیه بدنی و محروم سازی متوسل شوید. احترام و علاقه شما و فرزندتان به یکدیگر نخستین وسیله بیان تعیین حد و مرز است.

از آنجا که احترام و محبت در این توازن نقش بسیار مهمی دارند به راحتی می توان دریافت که چرا اجتناب از بیان اظهارات تحقیر آمیز و خوار کننده هنگام اصلاح رفتار کودک ضروری است. کودکی که تنبیه بدنی شده یا او را شلخته، بدجنس یا احمق نامیده اند، علاقه ی بیشتری به انتقام گرفتن دارد تا این که بخواهد رضایت والدین خود را جلب کند.

اگر در گذشته به شیوه هایی چون تحقیر کردن و تنبیه بدنی متوسل شده اید شاید این پرسش برای شما پیش آید که آیا می توان پایگاه قدرت والدینی را از این حالت به وضعیتی بر اساس احساس مثبت بین والد و فرزند، تغییر داد؟ به باور من چنین تغییری امکان پذیر است. ولی نیازمند تلاش بسیار زیادی است. در این فرایند باید الگوهای قدیمی تربیت رفتار را اصلاح کنید و آموزش هیجان را با تعامل خود با فرزندتان تلفیق کنید. باید در ایجاد رابطه ای بر اساس اعتماد و نه تهدید تلاش بسیاری کنید.

در تلاش برای این تغییر بهتر است دو اصل هایم گینوت را به خاطر بسپارید: (1) همه احساس ها پذیرفتنی هستند، اما همه ی رفتارها پذیرفتنی نیستند. و (2) شیوه ارتباطی والد- کودک بر مبنای دموکراسی نیست بلکه این والدین هستند که تعیین می کنند چه رفتاری در کودک پذیرفتنی است.

اگر فرزند شما نوجوان است یا دوران پیش نوجوانی را سپری می کند می توانید موضوعات پایگاه قدرت این چنینی را به شیوه ای مستقیم با او در میان بگذارید، به ویژه موضوعاتی که به قوانین و مقررات مربوط می شوند. تلاش کنید با گفتگوی توافق آمیز و همراه با احترام (و بیان پیامدهای قانون شکنی) به این قوانین دست یابید. از قاطع بودن نهراسید- به ویژه در مورد ایمنی و سلامت فرزندتان. شما به عنوان بزرگسالی با تجربه بهتر می دانید چه رفتارهایی بالقوه خطرناک هستند. همچنین به خاطر داشته باشید پژوهش ها نشان می دهند والدینی که دوستان، فعالیت ها و مکان هایی که فرزندشان به آنجا می رود را کنترل می کنند فرزندان آنها گرایش کمتری به رفتارهای پرمخاطره دارند، کمتر وارد گروه های کجرو می شوند، با پلیس دچار مشکل می شوند، مواد مخدر مصرف می کنند، رفتارهای خودنمایانه و جرم مرتکب می شوند، بی بند و بار می شوند و بالاخره کمتر فراری می شوند.

برای برخی از والدین تغییر دادن پایگاه قدرت دشوارتر از دیگران است. به ویژه وقتی اعتماد، احترام و محبت در رابطه کودک- والد از بین رفته باشد. در این موارد خانواده درمانی هم می تواند اثربخش باشد، من هم به والدین پیشنهاد می کنم در چنین شرایطی مراجعه به خانواده درمانگر را به عنوان یکی از انتخاب های خود در نظر داشته باشند. اگر خانواده درمانگر بخواهد جلسات فردی با فرزندتان داشته باشد شگفت زده نشوید. همچنین بدانید که گاهی خانواده درمانگر به عنوان وکیل فرزندتان می تواند در «دادگاه خانواده» حضور داشته باشد. به سختی می توان گفت چقدر زمان برای اثربخش بودن خانواده درمانی لازم است. این امر همچون مراجعه به دندانپزشک به مدت زمانی که مشکل نادیده گرفته شده است بستگی دارد. اما پژوهش ها نشان می دهند خانواده درمانگران شیوه های اثربخش عقلانی را برای یاری خانواده ها، با ایجاد اعتماد و ارتباط دوباره، به آنها نشان می دهند. بنابراین دلایل بسیاری برای یاری گرفتن به این شیوه وجود دارد.