جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

پاتریک و شام آن شب

زمان مطالعه: 2 دقیقه

زمانی بود که من فکر می کردم تربیت به معنای تنبیه است. البته زمان هایی وجود دارد که تنبیه امر لازمی به شمار می رود و هر والدی باید از قبل طرحی برای آن داشته باشد و در مواقع لازم آن را به اجرا درآورد و مانع از واکنش های ناگهانی و تکانشی خود شود.

اما تربیت به معنای واقعی آن فرایندی است که فرزند را پیرو والدین خود می سازد. در واقع شما به فرزند خود می گویید که راه درست این است و این گونه باید باشد. این گفته بایستی که به طور آرام، صریح، روشن و موجز و دقیق که کودک بتواند آن را درک کند، بیان شود. چنین چیزی سبب می شود که فرزندان به حرف های شما گوش دهند و از درخواست شما پیروی کنند، درخواستی که به نفع خود آنها است.

چند سال قبل دو تا از نوه هایم در دو روز آخر هفته میهمان من و همسرم بودند. شب اول ما شام اسپاگتی با سُس مخصوص داشتیم. هنگامی که بشقاب غذای پاتریک را جلوی او گذاشتم، او گفت که اسپاگتی با سس دوست ندارد و فقط اسپاگتی با کره را دوست دارد. من غذای دیگران را کشیدم و به پاتریک گفتم: «شام امشب همین است.«

پاتریک دوباره گفت که غذای مزبور را دوست ندارد و من به او گفتم که در خانه ما همه یک نوع غذا می خورند. اما او دوباره گفت که اسپاگتی با سس را دوست ندارد. من به او گفتم که اصلاً مؤدبانه نیست که وقتی در جایی میهمان هستیم بگوییم غذایی را که برای ما تهیه کرده اند، دوست نداریم. پاتریک نگاهی به مادربزرگش کرد و امیدوار بود که مادربزرگش از او پشتیبانی کند. اما مادربزرگش به او گفت که قانون خانه این است که غذای هیچ کس با دیگری تفاوتی نداشته باشد.

پاتریک دوباره با لحنی ملتمسانه اظهار داشت: «اما من واقعاً این غذا را

دوست ندارم و نمی توانم آن را بخورم.» من در پاسخ به او گفتم: «من نگفتم که باید این غذا را بخوری، من فقط گفتم شام امشب ما همین است و تو مجبور به خوردن آن نیستی. اما باید بدانی که من و مادربزرگت غذای دیگری برای تو درست نخواهیم کرد. علاوه بر این لازم است که بدانی دسر بستنی داریم و تنها کسانی می توانند آن را بخورند که قبلاً شام خود را تمام کرده باشند.» توجه داشته باشید که من چیزی را به او تحمیل نکردم؛ فقط به او قانون جدید خانه را یادآور شدم. در واقع من به او به طور غیرمستقیم اعلام می کردم: «پاتریک اگر تو همه شامت را بخوری، می توانی بستنی دسر را هم داشته باشی.«

پاتریک چند ثانیه ای به من نگاه کرد، قاشقش را برداشت و شروع به خوردن کرد. او همه غذایش را خورد و سپس اعلام کرد که اسپاگتی با سُس را دوست دارد و باز هم دوست دارد آن را بخورد.

شاید شما فکر کنید که این حکایت در این باره بود که چگونه کودک خود را مجبور به خوردن غذایش کنیم؛ البته فکر درستی کرده اید، اما این حکایت بیشتر در این باره بود که یک کودک رفتار درستِ سر میز شام را بیاموزد، به ویژه هنگامی که در منزل دیگران میهمان است. همچنین در این باره بود که کودک سپاسگزار چیزهایی باشد که عزیزانش به او می دهند، حتی اگر آنها را چندان دوست نداشته باشند. شیوه ی تربیت مؤثر چیزی است که موجب شکل گیری رفتار مناسب در کوتاه مدت و به ویژه درازمدت می شود.