در ایجاد محیط گرم برای زندگی کودک و جذب کردن کانون زن و شوهر هر دو وظیفه مندند ولی وظیفه و نقش مادر و هم رسالت او در این امر سنگین تر است. این یک گناه است که مادری به علت عدم علاقمندی به محیط زندگی تن به شغل و کاری دهد و اشتغال را به عنوان یک تفنن برای خود پذیرا گردد و چه گناهی بزرگتر برای مادری است که بخش مهم اوقات خود را صرف مسافرت و دید و بازدیدها، شب نشینی، و خدای نخواسته پارتی ها و آلودگی ها کند و امر سعادت فرزندان را مهمل گذارد.
حتی در مواردی که بخاطر ضرورتی مادران تن به کار و شغل می دهند باید به این نکته توجه کنند که اشتغال آنان نباید مانع از رسیدگی به بعد خانواده و فرزندان باشد و می دانیم که در چنین صورتی وظیفه بس سنگین و مشکل می شود زیرا زحمت چنین مادرانی دو برابر و طبعا اجرای آنان چند برابر است.
اگر بنا شود جامعه ای بهشت وار پدید آید قطعا چنان بهشتی تحت قدم
مادران است. مادر است که می تواند در عین فقر و ناداری و گرفتاری موجبات دلگرمی کودک را به خانه فراهم کرده و کانون خانوادگی را کانون انس و الفت نماید. او با آراستن خانه، زیبا نگهداشتن آن و حتی با تزیین ساده و فقیرانه، یا بازی با کودک موجبات دلبستگی و راحت او را فراهم آورد و او را نسبت به زندگی و رشد راغب گرداند.