– بسیاری از رفتارهای والد کوچک انگار را از خود نشان می دهد، اما به شیوه ای منفی تر
– بیان هیجان های کودک را قضاوت می کند و از آن ایراد می گیرد
– بیش از حد برای فرزندانش محدودیت تعیین می کند
– بر پیروی از معیارهای اخلاقی و رفتارهای پسندیده تأکید دارد
– بیان هیجان از سوی کودک را سرزنش و تنبیه می کند، چه کودک رفتاری ناپسند داشته باشد چه نداشته باشد
– باور دارد برای بیان هیجان های منفی باید محدودیت زمانی تعیین کرد
– باور دارد باید هیجان های منفی را کنترل کرد
– باور دارد هیجان های منفی، ویژگی های شخصیتی منفی را در فرد آشکار می کنند
– باور دارد کودک هیجان های منفی اش را برای کنترل والدین بکار می گیرد، چنین باوری منجر به جنگ قدرت بین کودک و والدین می گردد
– باور دارد هیجان ها افراد را ضعیف می کند و کودکان برای بقا باید به لحاظ هیجانی خشن و مقاوم باشند
– باور دارد هیجان های منفی مخرب هستند و پرداختن به آنها اتلاف وقت است
– هیجانی های منفی (به ویژه ناراحتی) را به دیده کالایی می نگرد که نباید در آن زیاده روی کرد
– فرمانبرداری کودک از بزرگترها برای او بسیار اهمیت دارد.
تأثیرهای این شیوه بر کودکان: مانند شیوه فرزند پروری کوچک انگار است.