جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

والدین می توانند مهارتهای ارتباطی را به فرزندانشان بیاموزند

زمان مطالعه: 5 دقیقه

اولین گام برای کمک به بچه ها برای اظهار نقطه نظر و پرورش مهارتهای ارتباطی شان آن است که تمایل مان را برای قضاوت درباره ی سخنانشان مهار کنیم.

نوجوانان می گویند که دوست ندارند مدام توسط والدین شان

مورد ارزیابی و قضاوت قرار بگیرند. رهنمودهای زیر یاری تان می کند خلعت قضاوت را از تن به در کنید و بچه ها را در اظهار احساسات و افکارشان آزاد گذارید:

– وقتی آنان احساساتشان را با ما در میان می گذارند و ادعا می کنند که مورد بی توجهی و بی مهری مان قرار گرفته اند، ضرورت دارد به درد دل شان گوش کنیم و اعتباری را که شایسته آنان است برایشان در نظر بگیریم. از اظهار عبارتهای: «واقعا مسخره است!» یا «مهمل نگو«، «تو ابله هستی» بپرهیزید. فراموش نکنید که احساسات نوجوانان نمی تواند «مسخره» یا «مهمل» باشد؛ چون حس می شود پس وجود دارد. وقتی او می گوید: «داشتم می مردم» به جای این که سخنش را مبالغه آمیز خطاب کنید بگویید: «می دانم که وضعیت تو دشوار بود، باید دستپاچه شده باشی» وقتی او مدعی است: «من زشت ترین فرد این جمع هستم.» به جای اظهار عبارت: «مهمل نگو» بهتر است تأکید کنید که: «خود را دست کم می گیری.» به این ترتیب به او نشان می دهید که به احساساتش توجه دارید و به وی اطمینان می بخشید که ارتباطی دو سویه بین شما حاکم است.

– نباید از اظهارات نوجوانان حیرت کنیم. عبارتهایی نظیر: «چی، باورم نمی شود» به ظاهر نشانه ی تعجب و دلسردی و به واقع نوعی قضاوت و داوری است. ما باید به جای مردود شمردن افکار نوجوانان، از زاویه های مختلف آن ها را بررسی و موشکافی کنیم. اگر فرزندتان ادعا می کند که سخت کوشی در انجام تکالیف مدرسه کاری احمقانه است، یقین بدانید که با بستن دهان او به هیچ کجا نمی رسید.

اگر قصد دارید نقطه نظرهایشان را تغییر دهید، لازم است که یک گفت و گوی دو جانبه با او داشته باشید و ضمن احترام به احساسات و تمایلاتی که در پس سخنانش نهفته به وی مجال دهید که آرمانها و دیدگاههای خود را از قید و بند ترس و تردید آزاد کرده و ژرف ترین احساساتش را آشکار کند. به طور مثال بگویید: «می بینم که نقطه نظرهای ما بسیار تفاوت دارد«، «حس می کنم که می خواهی کاری کاملا متفاوت عرضه کنی.» یا «فکر می کنم که اصرار داری تن به ماجرا بسپاری و خطر کنی.» به هر حال بدون این که زبان به انتقاد، هجو و محکوم کردن بگشایید، به نقطه نظرهای کاملا متفاوت او درباره ی مردم، رویدادها، فیلم ها، کتابها و جامعه صرفا گوش کنید. با لحنی عاری از تعجب و انتقاد بپرسید: «چه چیزی درباره ی این قضیه نظر تو را جلب کرده است؟«، «چرا او دوست خوبی است؟» یا «کدام جنبه مدرسه، جامعه و یا آینده تو برایت بیشترین اهمیت را دارد؟» بکوشید از اظهار نظرهایی مثل: «چگونه می توانی این برنامه خراب را مشاهده کنی؟» یا «چرا به این موسیقی مسخره گوش می کنی؟» یا «آیا وقتش فرا نرسیده به جهان پیرامون خود توجه کنی؟» خودداری کنید نوجوانان در صورت تمایل و آمادگی مان برای گوش کردن ارتباطی صمیمانه با ما برقرار می کنند و ژرف ترین درونیات شان را برملا می سازند. آنان می خواهند که ما از طریق گوش کردن به این نکته واقف شویم که افرادی مستقل اند و می توانند بدون محدودیت و ممنوعیت فکر و عمل خود را آزادانه انتخاب کنند.

به نوجوانان مجال دهید که آزادانه اظهار نظر کنند. به جای طرح

پرسش هایی نظیر: «آن لباس زیبا و دوست داشتنی است، این طور نیست؟» یا «این کار خوب و مناسب است، مگر نه؟» که نقطه نظرهای شما را القاء می کند و نشان می دهد که پاسخ خاصی را انتظار دارید، با طرح پرسش هایی نظیر: «درباره ی این موضوع چه عقیده ای داری؟» یا «آیا او را دوست داری؟» به او مجال دهید که آزادانه احساساتش را با شما در میان گذارد و هر ایده ای را که در آگاهی اش است به سطح آورد.

نوجوان درباره ی هر چیز خود را صاحب عقیده و آرمان می داند و صرفا درصدد است که مجرای صحیح و رضایت بخشی برای اظهار نظر خود بیابد. به همین دلیل چنانچه شما در مقام پرسش او را به سوی پاسخ مورد نظرتان هدایت کنید، تلاش طبیعی اش را برای تبلور آرمان ها و کلام خودش خنثی کرده و احساس پوچی و هیچ بودن را در او القاء می کنید.

هنگام گوش کردن به سخنان نوجوانان لازم است که با حالات و حرکات مناسب حوصله و شکیبایی خود را به نمایش گذارید. نوجوانان بسیار حساس اند و چهره ی خشم آلود و لحن سرشار از آه و افسوس ما را نوعی تنبیه و مجازات تعبیر می کنند و در نتیجه از افشای درونی ترین افکار و احساسات خویش سرباز می زنند. برای این که به بهترین شیوه ی ممکن با آنان ارتباط برقرار کنید لازم است که در کمال شکیبایی و حوصله و بدون قطع کلام به سخنانشان گوش فرا دهید و نشان دهید که به گفته هایشان توجه دارید.

ما به عنوان والدین باید انتقادپذیری را بیاموزیم. نوجوانی که

نسبت به بعضی از سخنان و یا رفتار ما انتقاد دارد، باید مجال یابد نقطه نظرهای انتقاد آمیز و اصلاحی اش را بیان کند. به بیانی دیگر وقتی فرزندمان با چشمان تیزبینش به معایب و نواقص ما اشاره می کند، نباید بر اظهار نظرهای او خط بطلان بکشیم و مثلا بگوییم: «چطور می توانی چنین چیزی بگویی!» یا «چگونه جرأت می کنی این حرف را بزنی!» باید بپذیریم که موجودی کامل و تمام عیار نیستیم و انتقادهای او می تواند کلاف سردرگمی را برای ما باز کند. به هر حال انتقاد بچه ها را دست ردی بر سینه خود تعبیر نکنید، بلکه آن ها را اکتشاف و بازبینی افکار و امیدهای تازه به حساب آورید.

فراموش نکنید که بها دادن به افکار، عقاید و احساسات نوجوانان هنگام بحث و تبادل نظر، به حفظ و نگهداری روابطی که به رشد و تقویت اعتماد به نفس او منجر می شود کمک می کند. به جای قضاوت درباره ی اوضاع و موقعیتش، احساساتتان را با او در میان گذارید. برای مثال به جای اظهار عبارت: «به نظر می رسد دنبال دردسر هستی.» بگویید: «هر وقت با این لباس بیرون می روی نگرانت می شوم. زیرا ممکن است ناخواسته افرادی را به سوی خود جلب کنی» و یا به جای اظهار عبارت: «تو تنبلی و نمی دانی سخت کوشی چیست» بگویید: «فکر می کنم می توانی در مدرسه وضعیت بسیار خوبی داشته باشی، نگران هستم که شاید دوستانت متقاعدت کرده اند که سخت کوشی کاری بی ارزش است.» می توانید در این فضای ارتباطی او را ترغیب کنید که احساساتش را با همین شیوه مطرح کند. به طور مثال وقتی او می گوید: «شما بدترین پدر دنیا

هستید؛ تمام دوستانم اجازه دارند به این میهمانی بروند.» پاسخ دهید: «می دانم برای تو دشوار است که مانند دوستانت نمی توانی به آن میهمانی بروی.» یا «می دانم که واقعا دوست داری آن ژاکت را بخری و اگر این کار را نکنی واقعا ناراحت می شوی.» به این ترتیب او را راهنمایی می کنید که اتهامات علیه شما را تعدیل و اصلاح کند.

وقتی فرزندتان گستاخ و بی ادب است، با حوصله و متانت از او بپرسید که چه چیزی آزارش می دهد. اغلب شنیده می شود که والدین می گویند: «مشکل تو این است که. . .» در صورتی که بهترین شیوه یافتن مشکل نوجوانان گوش کردن به درد دل آنان است. پس به جای این که بگویید: «تو گستاخ هستی، چون هرگز به حرف من گوش نمی کنی» با طرح پرسشی نظیر: «امروز عصبانی به نظر می رسی» یا «معلوم است که چیزی تو را ناراحت کرده است.» از او تقاضا کنید که مسایل و ناراحتی هایشان را با شما در میان گذارد.

مثبت فکر کنید: والدین برای جلب اعتماد نوجوانان فرصت های خوب و متعددی دارند. زیرا از کسان دیگر به آنان نزدیک ترند و بهتر از همه درکشان می کنند. از سوی دیگر نوجوانان خواستار اتصال، ارتباط و همدردی اند و مایلند بزرگترها به سخنانشان گوش کرده و موقعیت شان را درک کنند. بیشتر دختران مدعی اند که به مادرشان بیش از کسان دیگر اعتماد دارند و جزیی ترین مسایل زندگی شان را اعم از مسایل مدرسه، دوستان و یا اعضای خانواده با او در میان می گذارند. بیشتر پسران می گویند که به یکی از والدین شان بیشتر اعتماد دارند. به هر حال بین نوجوانان و والدین گذرگاههای عاطفی

وجود دارد وعبور از این گذرگاهها محتاج مهارت و ریزبینی و شکیبایی است.