برخی از پدران و مادران عقده های خود کم بینی در خود دارند که ناشی از سوء تربیت دوران کودکی و یا وضع بدکار و نابهنجاری آنها در زمان حاضر است. در اجتماع و محیط کار او را تحویل نمی گیرند ناگزیر این خواسته را در خانه محقق می سازد.
برای اثبات برتری خود در خانه آرام نیست، دست به سوی هر سرخ و سفیدی دراز می کند، در همه کارها و امور دخالت می نماید، همه گاه از خود حرف می زند، حقوق نادیده گرفته اش بحث به میان می آورد، آنچنان عمل می کند گوئی می خواهد کودکان و اهل خانه را سر حال آورد که بدانند با چه کسی مواجهند.
آنچه که در این گیر و دار مطرح است این است که طفل در خانه با یک
قدرتمند قوی روبروست، پدر با مادرش برای او یک رکورد شکن، یک نابغه بی نظیرند و بجای اینکه دوست و همدم کودک باشند رئیس او هستند و طفل باید در زیربار فشار و تحمل آنها خرد شود و این امر برای کودک نگران کننده است و خانواده ای این چنین خانواده ای نابسامان است.