جستجو
این کادر جستجو را ببندید.

واقعیتى بهت‏آور

زمان مطالعه: 2 دقیقه

در روزنامه پرتیراژ کیهان، که شماره آن را به یاد ندارم خواندم:

خانم جوانى، نمونه همانها که در روایت امیرالمؤمنین آمده، بر اثر آزادى از سبک غربى، و به خاطر آمد و رفت دوستان شوهرش به خانه، و در معرض بودن وى با سر برهنه و بدن نیمه عریان، و رفت و آمد به مجالس مختلط از مرد و زن، با داشتن یک دختر بچه‏ى سه ساله، دل به جوانى بست، و در آرزوى رسیدن به او برآمد، و جوان غرق شهوت، و هرزه بى‏دین، که زن جوان شوهردار بیشتر باعث تحریک او شده بود، به زن گفت این کودک مانع برنامه ماست، باید از میان برداشته شود!!

نزدیک به چهار ماه در رابطه با طفل معصوم بین عاشق و معشوقه از خدا بى‏خبر، و آن دو حیوان صفت درگیرى بود، بناچار مادرى که کانون مهر و عاطفه، و منبع رحمت و رأفت آفریده شده، بر اثر شهوت، و میل به آغوش دیگران هویت مادر بودن را فراموش کرد، و دخترک مو طلائى و زیبا و بى‏گناه را به حمام خانه برد و او را با دست جهنمى خود خفه کرد، تا مزاحم شهوت و شهوترانى از میان برداشته شود، و جوان نامحرم آلوده‏اى براى چند لحظه به کام دل برسد، و زن شوهر دارى در کمال بى‏عفتى براى چند دقیقه به لذت جنسى دست یابد، و تا ابد دامن آلوده کند، و شوهر بیچاره را براى همیشه به داغى سوزنده، و مصیبتى جانکاه دچار نماید.

اگر شوهر این زن غیرت به خرج مى‏داد، و از اینکه زن جوان زیبایش آزاد در دسترس هر دیده‏اى قرار بگیرد، و همه بتوانند او را در زیبائى و زینت و عشوه‏گرى و طنازى ببینند مانع مى‏شد، طفلى بى‏گناه کشته نمى‏شد، داغى دائمى بر دل پدر قرار نمى‏گرفت، زن شوهر دارى دامن عفتش براى همیشه لکه‏دار نمى‏گشت، و جوانى بدین صورت به بدبختى و بیچارگى دچار نمى‏شد، و کانون گرم خانواده‏اى جوان و تازه ازدواج کرده از هم نمى‏پاشید، آرى حجاب مصونیت است نه محدودیت.